تحلیل گر مسائل سیاسی: طالبان با گذشته فرقی چندانی نکرده اند
اشاره: در ماههای گذشته، خشونتها در افغانستان شدت یافته و به تازگی، جنگ از ولسوالیها به دروازهی شهرها رسیده است. پیشروی یکبارگی طالبان و تصرف دهها ولسوالی، به این گروه، حس پیروزی داده و از گفتوگوهای صلح دست کشیده است. رییسجمهور غنی، به تازگی، اعلام کرده است که برنامهی ششماههی «استقرار» را در نظر گرفته و تلاش دارد که در این مدت، با شناسایی نقاط ضعف، به ارتش افغانستان سروسامان دهد. روزنامه صبح کابل در اگفتوگویی با خانم فاطمه امان، تحلیلگر ارشد مؤسسهی خاور میانه در واشنگتن، آیندهی جنگ و صلح افغانستان را بررسی کرده است:
خانم امان! شما به عنوان کسی که مسئلهی جنگ و صلح افغانستان را از واشنگتن نظاره میکنید، به نظر تان چه گونه به یکبارگی در مدت چند ماه، خشونتها به اوج خود رسید و طالبان تا دروازههای شهرها به پیش رفتند؟
واقعیت این است که اگر همهی جوانب در نظر گرفته میشد، شاید امکان جلوگیری از این واقعه وجود داشت. به نظر من، اختلافهای عمیق در میان حکومتداران و ارجحیتدادن منافع شخصی و قومی بر منافع ملی، همه در این زمینه، نقش بازی کرده است؛ به گونهی مثال: پیشرویهای اولیهی طالبان را اگر در شمال در نظر بگیریم؛ اساسا بخشی از آن محصول قومگراییها، جابهجاییهای مسؤولان حکومتی و ارتش، احتمالا گماشتن افراد نامناسب به سمتها و مقامها، نبود سرمایهگذاری مؤثر برای رفع فقر و بیکاری و مهمتر از همه، نارضایتی عمومی از حکومت مرکزی بود که همه دست به دست هم داد. با این حال، طالبان از نبود مدیریت سالم، استفاده کردند و در مقابل مقاومت ضعیفی که در برابر آنها صورت گرفت، توانستند مناطق بیشتری را اشغال کنند. به بیان دیگر؛ طالبان روی نقاط ضعف حکومت، برنامهریزی کردند. از سویی هم، طالبان بر تبلیغاتی که آنها را شکستناپذیر جلوه میدهند، متمرکز شدند. اشغال مناطق مرزی و تلاش برای اطمیناندادن به همسایگان افغانستان که مراودات قطع نخواهد شد، همه بخشی از تبلیغاتی بود که طالبان را قدرتمند جلوه داد. از طرف دیگر، عمیقترشدن اختلافها میان مسؤولان -به جای متحدشدن و یکصداشدن- نیز به طالبان کمک کرد.
رییسجمهور غنی، در سخنرانیاش در پارلمان افغانستان، به وضاحت بیان کرد که روند صلح افغانستان، روند شتابزدهی وارداتی است که سبب مشروعیتبخشی به طالبان و تضعیف مشروعیت سیاسی نظام جمهوری شده است؛ شما نیز به این باور استید؟
متأسفانه، اظهارات رییسجمهور غنی، کاملا قابل پیشبینی و کلیشهای شده است. او، از همان ابتدا، اصرار داشت که نیروهای نظامی افغانستان و دولت او، توانایی مقابله با طالبان و سایر گروههای دهشتافگن را پس از خروج نیروهای خارجی، خواهند داشت. سرعت و چگونگی خروج نیروهای خارجی از افغانستان، باید به توافقهای «میانافغانان» وابسته میشد؛ به این معنا که این دو موضوع، میبایستی همراه با هم و گامبهگام اجرا میشد. به نظر من، این مسئله که کشورهای دیگر نیز در گسترش روابط خود با طالبان -بدون حضور حکومت افغانستان- از هم پیشی گرفتند، شاید به طالبان مشروعیت زیادی داد؛ اما، وقتی حکومتی خود را مشروع و نمایندهی مردم افغانستان میداند، نباید همه چیز را به دخالت خارجی نسبت دهد. مشروعیت را حکومت از طریق همدلی با مردم و همهی اقوام کسب میکند و موضوعی داخلی است.
مقامهای حکومت افغانستان، خروج نیروهای خارجی در رأس نیروهای امریکایی را، شتابزده عنوان میکنند و میگویند که دلیل وضعیت فعلی افغانستان، این خروج «عجولانه» است.
شاید. دولت پیشین امریکا –ادارهی آقای ترامپ-، میخواست تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری اخیر خود، به وعدهی انتخاباتی که همانا فراخواندن همهی نیروهای امریکایی از افغانستان و پایاندادن به حضور ۲۰سالهی این نیروها در افغانستان بود، عمل کرده باشد. استدلال همفکران آقای ترامپ این بود که امریکا، نمیتواند با حضور نظامی خود در مناطق مختلف جهان، کشورسازی کند. بنا بر این، آقای ترامپ با طالبان به توافقهایی دست یافت که در نهایت به نفع طالبان منتهی شد. از سوی دیگر، باید دقت کنیم که شخص بایدن هم در زمانی که معاون اوباما بود، با اعزام چندین برابر نیروهای نظامی امریکایی به افغانستان، شدیدا مخالفت میکرد.
بایدن بر این نظر بود که اگر قرار باشد یک حکومت تنها به کمک و حضور نظامی امریکاییها، موجودیت خود را حفظ کند؛ یعنی یک جای کار میلنگد. در پاسخ این استدلال که اگر نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند، گروه های شورشی با زنان و اقلیتهای مذهبی و قومی چنان و چنین خواهند کرد، میگفت که در بسیاری از نقاط جهان، خشونت علیه زنان و نقض حقوق اقلیتها صورت میگیرد و ما؛ قرار نیست نقش ناجی را برای همه بازی کنیم.
میخواهم بگویم که بخش سخت کار را -که همانا توافق با طالبان باشد-، دولت ترامپ انجام داده بود. آقای بایدن هم بسیار به صراحت روشن کرد که به همان راهکار دولت پیشین را ادامه خواهد داد. نامهی بلینکن به دولت افغانستان، در واقع نوعی اولتیماتوم بود که امریکا در این به اصطلاح توافق -میان امریکا و طالبان-، تجدیدنظر نخواهد کرد. اشکال شاید در اساس این بود که در توافق امریکا و طالبان در مورد خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، این نکته درج نشده بود که؛ اگر طالبان به خشونتهای خود از جمله علیه غیرنظامیها ادامه دهند، سرعت خروج نیروهای نظامی، کاهش خواهد یافت.
با وضعیتی که اکنون افغانستان به پیش میرود، شش ماه آینده را چه گونه پیشبینی میکنید؟
وقت کوتاه است و راههای حل محدود. من هنوز هم بر این عقیده استم که اختلافهای داخلی در افغانستان، زمینهی پیشرویهای اخیر طالبان را فراهم کرد. از این رو، به نظرم، آخرین شانس این است که سیاستمدران و مسؤولان، سرزنشکردن یکدیگر را کنار بگذارند و با یک صدا حرف بزنند. وضعیت شش ماه آینده، بستگی به میزان اجماع داخلی و منطقهای بر سر صلح و گفتوگوهای صلح دارد. به نظر من، سراسر منطقه از آشوب و جنگ داخلی در افغانستان آسیب جدی خواهد دید. از دید من، گام نخست برای صلح، ازبینبردن تصور کاذب طالبان است؛ گزارشهایی وجود دارد که روسیه، ممکن پایگاههای نظامی خود را در آسیای میانه در اختیار امریکاییها قرار دهد؛ اگر چنین شود، ممکن در تصور شکستناپذیری طالبان تغییری ایجاد شود و گفتوگوهای صلح، جدی گرفته شود. از سویی هم، امریکاییها چراغ سبز به چین نشان داده اند که همهی تلاشهای خود را برای متقاعدکردن طالبان به کار ببرد؛ این که خشونتها را متوقف کنند و گفتوگو با حکومت را جدیتر و فوریتر انجام دهند. متأسفانه، وقت زیادی باقی نمانده و هر راه حلی، باید سریعتر به اجرا گذاشته شود.
به عنوان کسی که در واشنگتن استید، اقدام و تصمیمهای امریکا را در قبال افغانستان نیز زیر نظر دارید، آیا واشنگتن، برنامهای برای بیرونکردن افغانستان از این آشفتگی دارد؟
خشونتهای اخیر طالبان در افغانستان، سبب شده که دولت بایدن هم از سوی موافقان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و هم مخالفان این روند، زیر فشار قرار بگیرد. با این حال، اعزام مجدد نیرو به افغانستان را، بعید میدانم؛ اما افزایش کمکهای نظامی به افغانستان و حمایتهای هوایی و همچنین تلاش برای شکلگیری اجماع منطقهای بر سر توافقهای صلح افغانستان، به خوبی امکانپذیر است.
جنگ افغانستان، چه اندازه جنگ طالب و دولت است؛ از دید شما کدام کشورها در این جنگ دخیل استند؟ شایعههایی نیز وجود دارد که امریکا برای مقابله با چین، روسیه و ایران به دنبال ایجاد گروه دیگری -داعش- است؛ نظر شما در مورد این اطلاعات چیست؟
نه! من این را در راستای تیوری توطئه میدانم. چرا، امریکا باید یک تریلیون دلار هزینهای که را تا اکنون در افغانستان پرداخته و هزاران کشتهای که داده را نادیده بگیرد که بخواهد جلو ایران و چین را بگیرد؛ جلو ایران و چین را، از راههای دیگر میگیرد. داعش در افغانستان یک واقعیت است و عناصر اصلی آن را شبهنظامیان اسلامگرای افراطی تشکیل میدهند. متأسفانه هم دولت افغانستان و هم طالبان، هر وقت به نفع شان بود، به داعش استناد یا وجود آن را انکار کرده اند؛ اما به دلیل چنددستگی در گروه طالبان، این امکان به خوبی وجود دارد که در درون این گروه نیز –به ویژه اگر پیشروی آنها بیشتر شود-، جنگی در بگیرد و گروههای خشنتری از دل آن بیرون بیایند.
از دید شما که مسائل افغانستان را به دقت دنبال میکنید، آیا طالبان تغییر کرده اند؛ آیا آنها خواستار آمدن صلح در افغانستان استند؟
به نظر من، طالبان با حمله بر شهرهای بزرگ، توافق دوحه را نقض کرده اند. آرزو میکردم، بتوانم در پاسخ به این پرسش که آیا طالبان از گذشتهای که در حکومت بودند، فرق کرده اند، بگویم بله؛ آنها متمدنانهتر رفتار میکنند؛ اما با خشونتهایی که در مناطق زیر کنترل شان اعمال کردند، با آزارهایی که به زنان و دختران و مردم بیدفاع رسانده اند، به نظر میرسد که؛ متاسفانه فرق زیادی با گذشته نکرده اند.
زنان افغانستان، چه تلاشهایی میتوانند برای حفظ دستآوردهای شان در صورت بدترشدن وضعیت انجام دهند؟ آیا زمان آن رسیده که زنان برای حفظ آن چه که به دست آورده اند، وارد میدان جنگ شوند؟
مردم افغانستان چندین دهه درگیر جنگ و خشونت استند. بر زنان مظلوم افغانستان که با وجود همهی کمبودیها، اینگونه رشد کرده اند، ستم فراوان رفته است. با همهی وجودم، آرزو میکنم که زنان افغانستان مجبور نباشند، سلاح به دست بگیرند و جامعهی جهانی، زنان افغانستان را تنها نگذارد. باید ارتباط افغانستان را با جهان خارج با هر طریق ممکن حفظ کرد و از عملکرد طالبان، به بیرون از افغانستان گزارش داد.
از نظر شما، طالبان با اعمال چنین خشونتها، چه میخواهند؛ حاکمیت کامل افغانستان، یا امتیازهای بیشتر در میز گفتوگو؟
خب، طالبان یک جناح و یکدست نیستند. در این گروه، کسانی نیز استند که به طور کامل با هر نوع توافق صلح مخالف اند و کسانی نیز استند که به این کشور یا آن کشور همسایه، نزدیک استند. طالبان به احتمال زیاد، بر پایهی پیروزیهای اخیر خود، بر این گمان شده اند که قادر به اشغال سراسر کشور استند. اگر چنین باشد، طالبان دو موضوع را دستکم گرفته اند؛ نخست این که افغانستان با سالهای حاکمیت طالبان، بسیار متفاوت است و دوم این که؛ جهان امروز نیز، جهان متفاوتی است. در زمانی که طالبان در افغانستان به قدرت رسیدند، همهی جهان یکصدا خواستار سرنگونی حکومت دکتر نجیبالله بودند و برای شان مهم نبود که کی در افغانستان به قدرت برسد یا جنگ داخلی در این کشور در بگیرد. امروز اما مردم و جوانان افغانستان، در کنار همهی آسیبهایی که در این سالها دیده اند، بامرام و بیزار از خشونت استند. پرسش من از طالبان این است: شما این نسل را نادیده میگیرید، دستآوردهایی را که در این سالها حاصل شده به کنار می زنید. اگر مردم شما را از خود شان ندانند، بر چه کسی حکومت میکنید؟
مقامهای حکومت افغانستان، پاکستان را به حمایت مستقیم از طالبان متهم میکنند و میگویند که در کنار کمک تسلیحاتی به طالبان، روزانه، دهها شهروند پاکستانی به خاطر جنگ در برابر نیروهای امنیتی افغانستان، وارد خاک این کشور میشوند؛ از دید شما پاکستان با پیشگرفتن این رویکرد، به دنبال چیست؟
یاد مان باشد که جمعیت پشتون پاکستان میلیونی است و در مناطق مرزی با پاکستان، همدردی برای طالبان زیاد است. سیاستهای پاکستان که تا اکنون به طور کامل هندمحور بوده، به خودش هم آسیب زیادی زده و باعث ویرانی در این کشور شده است. با این حال، دود آتشافروزی در افغانستان به چشم همسایگان و به ویژه پاکستان نیز، خواهد رفت. امروز طرحهای اقتصادی بزرگی در منطقه -با شرکت پاکستان و چین- جریان دارد که برای اجرای آنها، به امنیت نیاز است. در نتیجه، در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت که سیاست پاکستان در بارهی افغانستان، همان سیاست دوران جنگ سرد نیست و بسیاری از حمایتهایی که طالبان از طریق پاکستان دریافت میکنند، سازمانیافته و از سوی حکومت پاکستان انجام میشود. اگر چنین باشد که عذر بدتر از گناه است؛ چون، نشان میدهد که حکومت مرکزی بر سراسر کشور کنترل ندارد.
فکر میکنید که طالبان و حکومت، به این زودیها به توافقی برسند؟ اگر هر دو طرف، نتوانند دستکم تا چند ماه یا یک سال دیگر، به توافق برسند، وضعیت افغانستان را چگونه پیشبینی میکنید؟
من ذاتا انسان خوشبینی استم و آرزو میکنم که توافقی حاصل شود. این که در رسانههای اجتماعی از تلفات طرف مقابل میشنویم و آتش احساسات بالاست، من را نگران میکند؛ زیرا، یک جنگ داخلی تمامعیار را به سختی میتوان پایان داد و آن چه میماند، ویرانهای بیش نخواهد بود. امیدوارم کشورهایی که منافع خود را در ثبات و صلح افغانستان میبینند، نگذارند اوضاع از کنترل بیرون شود.
از دید شما، بهترین راه حل منازعهی فعلی افغانستان، کدام است؟ طالبان گفته اند، تا زمانی که اشرف غنی استعفا ندهد، به هیچ توافقی حاضر نخواهند شد. از دید شما، راهی که هر دو طرف منازعه، بتوانند بر آن توافق کنند و جنگ فعلی افغانستان فروکش کند، چیست؟
راستش، با آن که طالبان را صاحب صلاحیتی نمیدانم که خواستار استعفای این یا آن مقام بشوند؛ اما، منافع مردم افغانستان و منافع ملی کشور، ایجاب میکند که برای جلوگیری از افتادن کشور به دامن خشونت و ویرانی، از هر تلاشی کار گرفته شود. به اطمینان؛ تاریخ با کسانی که منافع شخصی خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند، عادلانه قضاوت نخواهد کرد.