بحران هویت ملی، مانع بزرگ تکوین روح جمعی
بحران هویت، فرایند پریشیدگی در نظام معرفتی فرهنگی را تجلی میبخشد. تطبیق و تناسب این مفهوم در حوزه ی کلان تر ناظر بر پیچیدگی، ناپیوستگی، شکاف های فعال فرهنگی، تنازع قومی، تبعیض و تحقیر، حاشیه نشینی و روند سرکوب هویت های خرد، تضادهای ساختاری و فقدان یک تعریف مشترک از منافع مشترک جمعی می باشد که فرایند تعامل اجتماعی، اعتماد روانی، خویشاوندی فرهنگی و همگرایی سیاسی را میان گروههای قومی، تباری، زبانی و دینی ـ اعتقادی در یک واحد سیاسی دچار گسست و شکست می سازد.
بحران هویت ملی، بزرگترین عامل گسستگی و ناپیوستگی ملی و مهمترین مانع در مسیر تکوین روح جمعی، احساسات ملی و بیداری و همگرایی سیاسی میباشد که بستر، باور و باروری فرایند ملت سازی را دچار تعویق و تعلیق می سازد.
بحران هویت در افغانستان، آشکارترین نوع بحران سیاسی اجتماعی می باشد که چیدمان فرهنگی ساختاری پروسه ی ملت سازی مدرن را با چالش و فرسایش مواجه ساخته است. شناخت و تحلیل نظری این بحران مستلزم شناخت تاریخ سیاسی نوین این کشور و درک ویژگی های پیچیده و بازشناسی موزاییک قومی فرهنگی این سرزمین می باشد.
ناپیوستگی اجتماعی، حس بیگانگی ذهنی، گسستگی فرهنگی، درجه بندی هویت ها بر اساس شأن شهروندی و ناتمامی ساختار سیاسی، پنج عنصر بنیادینی هستند که بنیان تعلقات و خویشاوندی مشترک را مغشوش و معوق ساخته است. به همین دلیل است که معضل هویتی، مبانی و مجاری تمامی بحران ها و گسستگی ها قرار گرفته است.
در تشدید و تداوم این بحران، عوامل پرشماری نقش دارد که از میان آن ها پنج عامل، بیشترین نقش را ایفا نموده است که عبارتند از:
1. دیرپایی و گستردگی فقر اقتصادی به درونگرایی و انزوای اجتماعی، پیوسته کمک نموده است
2. شرایط و ویژگی های توزیع جغرافیایی اقلیمی گروه های قومی؛
3. ساختار ملوک الطوایفی ـ فیودالی به تداوم دولت شهرهای متکثر انجامیده است؛
4. عقب ماندگی فرهنگی و دیرینگی نظام سلسله مراتب قبیله ای؛
5. وجود حاکمیتهای خُرداندیش، تبعیض گر و استبدادی.
حمزه واعظی