مصاحبه و گزارش

بامیان؛ زندانی با حصار  ناامنی و سکوت حکومت

حصر جغرافیایی و تحریم  تقریبی انکشاف و توسعه زیربناهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، بحثی است که از آوان برسرکار آمدن نظام کنونی این خطه را رنج داده است و بر پیکرش زخم زده است.

با وجود این همه اما، همسایگان نامهربان و قدرنشناس، با ایجاد دایره ناامنی، حصار جغرافیایی موجود را بر باشندگان و شهروندان این ولایت بی آزار، خشن تر و رنج آور تر ساخته است.

سالهاست آدم کشان بی رحم و دزدان سر گردنه، مسیر های وصل کننده بامیان با پایتخت و حتی سایر ولایات را برای مردم بامیان ناامن ساخته اند و قربانی های زیادی را روی دست این مردم گذاشته اند. دره میدان لقب ”جاده مرگ“ را گرفته است و دره غوربند نیز تبدیل به سیاه چالی برای باشندگان و مسافرین ولایت بامیان گردیده است.

با وجود اعتراضات گسترده و مکرری که صورت گرفته است، کمتر توجهی نسبت به تامین امنیت این مسیر برای عابرین و مسافرین به مشاهده نرسیده است و هر روز جریان فزاینده ناامنی ها، گروگان گیری ها، قتل ها و سرقت ها، اخاذی ها و … زندگی را بر مردم بامیان دشوار تر گردانیده است.

با وجود وعده های چرب و آبدار رئیس جمهوری در جریان کاروزار های انتخاباتی مبنی بر شکستن حصار جغرافیایی بامیان و مناطق مرکزی، با گذشت بیش از یک سال از تکیه زدن ایشان بر اریکه قدرت، حتی حرفی هرچند اندک و کم اهمیت درین خصوص از زبان ایشان شنیده نشده است و معمای این حدیث تلخ همچنان برجاست.

آمار تکان دهنده ربوده شدن حد اقل 30 مسافر در جریان یک ماه گذشته در دره غوربند از سوی گروههای مسلح مخالف دولت و دزدان و رهزنان درین مسیر، اوج فاجعه را به نمایش میگذارد و سکوت تلخ و معنی دار حکومت و دستگاه امنیتی کشور عمق بی کفایتی، بی درایتی، بی توجهی نسبت به سرنوشت شهروندان را حکایت می کند.

شهروندانی که دست شان از آسمان کوتاه است و پا از زمین، نه رهی بر درگاه قدرت دارند و نه توان مقابله با بی عدالتی ها حق کشی ها. شهروندان درمانده و عاجزی که ستاره های آسمان نیز نور شان را از آنان دریغ میکند و بوریا در زمین از زیر پایشان در فرار هست.

بسیار بجا و شایسته است که حکومت محلی بامیان با جدیت و قاطعیت درین زمینه گام برداشته و با زیر فشار گذاشتن حکومت مرکزی و اداره های ولایتی ولایت های همجوار بدنبال راه های حل اساسی و دوامدار برای تامین امنیت مسیر های بامیان بسوی کابل و سایر ولایات باشند و بامیان و بامیانیها را ازین ورطه خطرناک نجات دهند تا باشد که در پیشگاه خداوند و ملت مسئولیت ها تعهدات شان را بجا سازند و مهر تقدیر بر کارنامه های شان حک گردد.

و خوبست صاحبان قدرت و حکومت بدانند که تحمل نیز حد و مرزی دارد و بردباری مردم که  در واقع تبدیل به عقده های سنگین میگردد، روزی به پایان خواهد رسید و در صورت عدم رسیدگی به این امر، غلیان خشم مردم حکایت ”زور مردم زور خداست“ را به گونه عملی بر روی زورمندان مسئولیت گریز پیاده خواهد ساخت.

زمان احمدی، شهروند بامیانی

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا