بازگشت به اندیشه سیّد جمال راه حل بسیاری از مشکلات کنونی دنیای اسلام است
زندهیاد سیّد جمال الدین مسلمان (نه افغانی، نه اسدآبادی و نه حسینی) از نظر اندیشه و بینش و شخصیّت و کارنامه، مثل هیچکس نبود؛ بلکه فقط مثل خودش بود. یکی از انسانهای بیمانند و تکرارناپذیرِ تاریخ بشر، همین چهره بود.
سیّد جمال همانگونه که در قالبهای خُردِ جغرافیا و ملیّت و قومیت (افغان و ایرانی و ترک و عرب و هندی و مصری) نمیگنجید؛ در قالبهای تنگ و خُردِ مذهب و فرقه و نحله هم نمیگنجید. معروف است که از او پرسیدند: شیعه هستی یا سنی؟ در پاسخ گفت: هیچکدام! بلکه مسلمان هستم!
دقیقاً و عملاً سیّد جمال یک «مسلمانِ» حقیقی و پیروِ مکتبِ توحیدی و وحیانی اسلام بود و تعلقی به هیچ مذهب و فرقه و طریقه و شاخه نداشت. او نه شیعه بود و نه سنی. در فقه و احکام، نه حنفی بود و نه جعفری. در کلام و عقاید نه معتزلی بود و نه اشعری. در سیاستِ دینی نه پیرو نظریۀ خلافت بود و نه پایبند نظریۀ امامت.
سیّد جمال دقیقاً همان کسی بود که پیام الهی (وحی) و اسلام و قرآن و پیامبر برای تربیت و تولیدِ چنین «انسان»هایی آمده بود. پیام الهی و قرآن عظیم، هیچگاه و هیچجا از شیعه و سنی و جعفری و حنفی و زیدی و شافعی سخن نگفته است؛ بلکه صرفاً از آیین توحیدی «اسلام» و تسلیمبودن آدمیان در برابر ارادۀ خداوند (مسلمانی) سخن گفته است. آنچه پیامبر برای ما آورد و خود بدان پایبند بود؛ نه شیعه بود و نه سنی و نه هیچ مذهب و طریقتِ دیگر. آن یگانۀ هستی، انسانها را به توحید و تسلیم (مسلمانبودن) دعوت کرد و هیچکسی را به هیچ مذهب و فرقهای دعوت نکرد. خدا و قرآن و پیامبر از ما خواستهاند که «مسلمان» باشیم و هیچگاه از ما نخواستهاند که شیعه یا سنی یا زیدی یا وهابی و سلفی باشیم. فرقهگرایی و تعصب مذهبی و حقپنداری فرقۀ خاص و تکه ـ پاره کردن امت واحدۀ اسلام، با قطعیات و روح و حقیقتِ اسلام و قرآن در تضاد و ستیز است.
بر پایهی آنچه گفته آمد، راهِ صحیح و صراطِ مستقیم همان است که سیّد جمال رفت؛ یعنی ما باید «مسلمان» و تسلیم ارادۀ الهی و پیرو آیین محمدی باشیم؛ نه پیرو مذاهب و فرقههایی که هیچ جایگاهی در پیام الهی و تعالیم اسلام و متن قرآن و سنت و سیرۀ پیامبر ندارند. در آیین توحیدی اسلام چیزی به نام مذهب و فرقه و نحله وجود ندارد. تمام اینها ساخته و پرداختهی خود مسلمانان در قرون و اعصارِ بعد از پیامبر است.
دنیای ویران و پریشانِ اسلام و مسلمانان که امروز با دهها دردِ بیدرمان (فرقهگرایی، مذهبپرستی، همدیگرستیزی، مسلمانکشی، تکفیر همدیگر و …) مواجه است؛ یکی از راههای علاجِ آن دردها، بازگشت به اندیشه و سیرۀ سیّد جمال است؛ اندیشه و سیرهای که تماماً از عین و متنِ پیام الهی و قرآن و آیین محمدی نشأت گرفته بود.
گِرِههای کور دنیای امروزِ مسلمانان با عالمان و فقیهان و اسلامشناسانی که خود را مدافع و مبلغِ مذهب و بیضهدار و تیکهدارِ فرقه و شاخه میدانند و نه پاسدار و پاسبانِ اصلِ دین و شریعت؛ هرگز گشوده نخواهد شد! دنیای امروز مسلمانان به «سیّد جمالِ مسلمان» نیاز دارد که فارغ از فرقه و مذهب و ملیّت و قومیت و زبان و رنگ و فرهنگ، به نجات و حیاتِ انسانِ «مسلمان» بیندیشد.
مسیح ارزگانی