اگر طالبان توافقنامه را نقض کنند، کشورشان را به میلیونها تکه تبدیل خواهیم کرد
به نظر میرسید ترامپ پیش از این تصمیم گرفته بود تا توافقنامۀ پمپئو و خلیلزاد را تأیید کند، به همین دلیل گفت: «بیایید تصمیم بزرگی در این زمینه بگیریم، این یک توافقنامۀ شگرف است. اگر آنان هر کار ناروایی انجام دادند – فهمیدم که ترامپ میگوید اگر طالبان توافقنامه را نقض کنند – ما کشور ویرانۀشان را به میلیونها تکه تبدیل خواهیم کرد. من در این زمینه ارتش را ملامت نمیکنم، زیرا شما تجهیزات کافی در اختیار آنان قرار ندادید.»
این بخش آخر ممکن بود برای ماتیس تعجبآور باشد، زیرا ترامپ همواره گفته بود که او (ماتیس) این کار را انجام داده است. ترامپ افزود: «من انتخاب شدهام تا [نیروهایمان] را از افغانستان و از این جنگ بازیها بیرون بکشم.» سپس مسیر صحبتهایش را به سمت اروپا تغییر داد و پنس تلاش داشت تا صحبتها را به سوی اعلام موافقتنامۀ افغانستان برگرداند. به همین دلیل پرسید: هفته بعد چطور است؟ ترامپ گفت: «عقبنشینی را در بیانیه نیاورید، اما بگویید که تا ماه اکتبر 2020 و درست پیش از انتخابات شمار نیروهایمان به صفر میرسد. این از نظر سیاسی چهگونه است؟» دانفورد گفت: ما میتوانیم شمار نیروهایمان را تا سطح پیشنهادی که در اتاق فکر مطرح شد، کاهش داده و در همان سطح نگهداریم. پمپئو بار دیگر پافشاری کرد که باید در توافقنامه تعهد شود که تعداد نیروهایمان به صفر میرسد، زیرا طالبان بر این موضوع اصرار دارند. چنین تعهدی قلب مشکلات بود. من در اواخر جلسه گفتم که متن این توافقنامه را ندیدهام و پمپئو گفت: «درست است، ما آن را خیلی مقید نگهداشتهایم، اما به محض گسترش توضیح آن را علنی میکنیم.» این مشکل دیگری بود، زیرا پمپئو تلاش داشت همهچیز را بین خود، خلیلزاد و ترامپ نگه دارد. پمپئو با مقید نگهداشتن این توافقنامه مالکیت کامل آن را برای خود تضمین کرده بود و این برای من مشکلی نبود. اگر این همان چیزی بود که او و ترامپ میخواستند، نتیجۀ معکوس سیاسی را به خود میخریدند. نشست بدون رسیدن به این تصمیم که هفته آینده بیانیهیی صادر خواهد شد یا نه، ساعت 4:30 پس از ظهر به پایان رسید، زیرا مسایل مهمی هنوز حل ناشده باقی مانده بود.
روز دوشنبه به درخواست خلیلزاد با او دیدار کردم تا موضوعات مطرحشده در نشست بیدمینستر را پیگیری کنیم. او و پمپئو به گونۀ آشکار از نتیجۀ نشست روز جمعه چنین برداشت کرده بودند که آنان برای ادامۀ گفتوگوها از اختیارات کامل برخوردارند، اما من به خلیلزاد گفتم که به نظر من آنان در نوشتن متن توافقنامه زیادهروی کردهاند. به هرحال، من شک نداشتم که ترامپ این حق را به خود محفوظ میداند، هر آنچه را که دوست ندارد، میتواند حتا در آخرین لحظات رد کند. خلیلزاد در ابتدا از من خواست، اسنادی که تقریباً روی آن توافق شده بود را بخوانم، اما گفت نمیتواند رونوشتی از آن را در اختیارم قرار دهد. من گفتم متشکرم و بدون این که اسناد را بخوانم، آنها را به او برگرداندم و گفتم هرگز نمیتوانم در چنین مواردی شتاب به خرج دهم. من برای مطالعۀ این اسناد به زمان نیاز داشتم و حتا پس از آن که خلیلزاد گفت اسپیر، دانفورد و هاسپیل با مشی پیشنهادی او موافقت کردهاند، من دیدگاهم را تغییر ندادم. او از این که من نمیتوانستم با او موافق باشم، شگفتزده به نظر میرسید، اما برای من این موضوع روشن بود که نمیتوانم طرحی را که او و پمپئو در مدت زمان 10 ماه رویش کار کرده بودند، در مدت ده دقیقه بررسی کنم. من از خلیلزاد پرسیدم، با توجه به این که همۀ ما میدانیم که خطرات سیاسی ناشی از این توافقنامه میتواند بیشتر دامنگیر جمهوریخواهان شود، آیا پمپئو نمیخواهد همپیمانانی داشته باشد؟ اگر او تمام اعتبار این موافقتنامه را میخواهد، برایم قابل درک است، اما اگر این توافقنامه شکست خورد و با فروپاشی روبهرو شود، ارزشی به همراه نخواهد داشت، حتا خود پمپئو به من گفت که فکر میکند چنین چیزی دور از انتظار نیست. با این همه، چه منطقی در پشت این توافقنامه و این طرز رفتار وجود دارد؟ خلیلزاد پاسخی نداد. به ظن من، او نیز این موضوع را درک نکرده بود که چرا با این همه اعمال محدودیت از سوی پمپئو او دارد هنوز به فعالیتش ادامه میدهد.
پس از آن ما در مورد اتفاقهای که در آینده در روند گفتوگوها رخ خواهد داد، صحبت کردیم. من توضیح دادم که چرا عقبنشینی «مبتنی بر شرایط» با رسیدن نیروهای امریکایی به صفر مرتبط است، زیرا بعید به نظر میرسید که با رسیدن نیروهایمان به صفر، واقعاً اهداف و شرایط برآورده شود. ما میتوانیم عبارت «مبتنی بر شرایط» را هر چقدر که بخواهیم تکرار کنیم، اما در واقعیت به چنین توافقنامهیی به عنوان راهی برای جلوگیری از هزینهها و خروج سربازان نگریسته میشود؛ توافقنامهیی که حتا اگر بقیه را هم نخواهیم، احتمالاً ترامپ آن را ترجیح خواهد داد. و این توافقنامه با وجود در برداشتن این همه آشفتهگی، احتمالاً پیگیری خواهد شد. خلیلزاد این را فهمید، اما گفت، این بهترین طرحی بود که توانستیم انجام دهیم. دیدگاه شخصی من این بود که ما بدون توافقنامه هم میتوانیم نیروهایمان را تا حدی کاهش دهیم. با این حال، خلیلزاد گفت، هنوز فکر میکند که ترامپ و مطمئناً پمپئو خواستار امضای توافقنامه اند و من از خلیلزاد خواستم که وقتی دوباره به ادامۀ گفتوگوها بر میگردد، با من در تماس باشد.
کمی دیرتر، همان روز و هنگام صرف نان چاشت، پمپئو به من و اسپر گفت که او ترامپ را «پریشان حال» دیده است، چیزی که از پندار خودم خیلی دور نبود. ترامپ نمیخواست گفتوگوها را متوقف کند، اما از این که خود را در معرض خطرات سیاسی – بیشتر از آنکه خود پیشبینی کرده بود – قرار میداد، آشکارا نگران بود. چند روز بعد در 27 اگست پمپئو در کی یف با من تماس گرفت تا بگوید که خلیلزاد همهچیز را به نتیجه رسانده و قرار است اسناد نهایی را به واشنگتن بیاورد. جالب این که او فکر میکرد، ترامپ به گزینۀ من که همان کاهش نیروها تا سطح ماموریت ضد تروریسم (8600 که حتا ترامپ اکنون از آن استفاده میکند) و بدون امضای توافقنامه بود، تمایل نشان داده است. پمپئو در مورد این که آیا ارتش بدون یک توافق «حفاظتی» قادر به فعالیت خواهد بود یا نه، گفت که او فکر میکند که فرمانده نیروهای امریکایی توافقنامه را ترجیح خواهد داد، اما ارتش با توافقنامه یا بدون آن قادر به ادامۀ فعالیت خواهد بود. ترامپ نیز در مصاحبهیی با رادیو فاکس گفت: «ما حضورمان را در آنجا [افغانستان] حفظ میکنیم، در واقع حضورمان را کاهش میدهیم، اما برای همیشه آنجا حضور خواهیم داشت. استخبارات قوی خواهیم داشت… اما اگر توافقی صورت گرفت، نیروها را کاهش میدهیم، نمیدانم که چنین چیزی [توافق] اتفاق خواهد افتاد یا نه… و برایان، تو از نگرش من در مورد این چیزها آگاهی.» روز 29 آگست من در مسیر وارسا از هواپیمایم به پمپئو تلفن زدم و او گفت که به دلیل اظهارات اخیر ترامپ، با وزیران خارجۀ ناتو و ستالتونبرگ مشغول صحبت تلفنی بوده است.
کمی بعدتر در همان روز، ترامپ به دلیل توفان هریکان دوریان، دیدارش از پولند را لغو کرد و گفت که معاونش پنس، هیأت امریکایی را رهبری خواهد کرد. به همین دلیل، نشست کلیدی در مورد افغانستان در روز جمعه 30 آگست برگزار شد. مایک پنس از خارج دفتر، خلیلزاد از دوحه، من از وارسا و دیگران شرکت کنندهگان به شمول کوپرمن از اتاق جلسه وصل شده بودند. برنامهریزی طوری انجام شده بود که ما نه تنها باید وضعیت افغانستان را پوشش میدادیم که روی موضوعات اوکراین نیز باید صحبت میکردیم. نشست ساعت 8:45 پس از ظهر به وقت وارسا شروع شد. شروع بحث نشست خیلی شبیه به نشست بیدمنیستر بود، زیرا ترامپ بازهم رئیسجمهور غنی را با کرزی، رئیسجمهور پیشین افغانستان و شبکۀ ثروت ویژهاش اشتباه گرفت. ترامپ بحث را چنین آغاز کرد: «طالبان میخواهند خاکشان برگردانده شود.» و سپس از من پرسید: «جان! آیا تو [توافقنامه] را امضا خواهی کرد؟» من گفتم: «امضا نخواهم کرد جناب رئیسجمهور.» من دوباره دلیلهایم را در مورد این که چرا ترامپ تعداد سربازان را به 8600 تن کاهش دهد، توضیح دادم و گفتم اگر این چیزی است که او میخواهد انجام دهد، باید صبر کند و برنامههای پیشرونده دیگر نظیر انتخابات افغانستان را معطل نگهدارد. منطقی نبود تا به طالبان اعتماد کنیم و در صورت نقص توافقنامه، راهکار اجرایی برای واداشتن طالبان نیز نداشتیم، زیرا این موافقتنامۀ املاک در نیویارک نبود. سپس خلیلزاد توضیح داد که این موافقتنامهیی است که ترامپ خواستار آن بود. اسپر گفت که من (بولتون) به نکات خوبی اشاره کرده، اما وزارت دفاع خواهان توافقنامه است، زیرا در هر صورتش این توافقنامه «مبتنی بر شرایط/ مشروط» است. ترامپ با گرفتن ژست همیشهگی پرسید: «این توافقنامه چهقدر میتواند مرا بد جلوه دهد؟ دموکراتها یک توافق عالی را دور خواهند انداخت.» و دوباره پرسید: «آیا این موافقتنامه پایدار خواهد بود؟» من گفتم چنین فکر نمیکنیم، زیرا از نظر من طالبان به آن وفادار نخواهند ماند و همه این را میدانند.
برگردان: سلام وطن دار