امریکا و سیاست «یکبام و دوهوا» در قبال صلح افغانستان
پروسه صلح افغانستان جدای از اماو اگرهای خارجیاش اکنون به نظر میرسد به یک بنبست داخلی رسیده باشد و در این میان زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان، تلاش دارد طرفهای دخیل در این بنبست را به یک نقطهی مشترک برساند.
خلیلزاد در پنجمین دور از سفرهایش به افغانستان و منطقه که از دیدار با دبیرکل ناتو در اروپا شروع شد، روز گذشته با سران دولت وحدت ملی دیدار و جزئیات ملاقاتهای مختلفش با سران کشورهای مختلف را به غنی ارائه کرد.
خلیلزاد به غنی اطمینان داد که تمام تصامیم در مورد صلح با رهبری دولت افغانستان گرفتهشود.
وی همچین تأکید کرد بین امریکا و دولت افغانستان در مورد صلح اختلاف دیدگاه وجود ندارد.
نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان، امروز سهشنبه دیدار با رهبران احزاب و سران جهادی را نیز آغاز کرد و در اولین اقدام به دیدار عبدالرب رسول سیاف شتافت.
خلیلزاد پس از این دیدار در تویتی نوشت با سیاف گفتوگوی خوبی داشته و بر لزوم تشکیل یک تیم مذاکره کنندهی ملی، همه شمول و همه جانبه تآکید شدهاست.
خلیلزاد شب گذشته نیز در مصاحبه با تلویزیون طلوع از لزوم تشکیل این تیم مذاکره کننده قبل از برگزاری لویه جرگه مشورتی تأکید کرده بود.
مسألهای که اینک مطرح است نحوه تشکیل این تیم مذاکره کننده میباشد، اینکه چه افرادی در ترکیب این تیم حضور داشته باشند چراکه حکومت پیش از این نیز یک هیأت مذاکره کننده با طالبان را تشکیل داده بود، هیأتی که با انتقاد شدید رهبران احزاب و سران جهادی روبرو شد و آنها این تیم را مطلوب رئیس جمهور و فاقد مشروعیت لازم برای نمایندگی از تمام اقشار سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان دانستنند.
سران احزاب و رهبران جهادی، حکومت را به در انحصار گرفتن پروسه صلح متهم کرده خواهان رفتار صادقانه رئیس جمهور غنی در این مورد میباشند.
یک طرف این یخزدگی در پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان، رهبران جهادی، رؤسای تشکلهای سیاسی و چهرههای برجسته قومی افغانستان میباشد: این دسته با دل پری که از اقدامات یکجانبه و انحصارگرایانه غنی از آغاز دوران ریاست جمهوریاش تاکنون دارند، با دیدهی تردید به فراخوان رئیس جمهور مبنی بر تشکیل یک لویه جرگه مشورتی برای صلح نگاه میکنند.
محمد حنیف اتمر، مشاور پیشین امنیت ملی افغانستان و نامزد کنونی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده کشور، روز گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی در کابل گفت تیم صلح و اعتدال در صورتی از این جرگه مشورتی حمایت میکند که ترکیب و اجندای آن کاملا واضح، واقعی و روشن باشد.
وی رئیس جمهور غنی را به اقدامات غیرمسئولانه، غیرقانونی و تصفیهی رقبای سیاسی خود متهم کرد.
استاد محمد محقق، معاون دوم رئیس اجرایی، نیز در اقدامی مشابه چند روز پیش در کنفرانس مطبوعاتی اعلام تشکیل تیم «تشریک مساعی نامزدان انتخابات ریاست جمهوری» در کابل اعلام کرد رئیس جمهور غنی خود یک فرد فرا قانونیاست و حق ندارد در تبدیل و تغییر مقامات نظام سلیقهای رفتار کند.
طرف دیگر بنبست در تشکیل اجماع ملی برای صلح، آن دسته از رهبران جهادی و بزرگان قومیست که تا این لحظه رخ واقعی خود را نشان ندادهاند؛ این دسته فعلا تماشاگر هستند تا ببینند وزنه به کدام طرف سنگین میشود تا بتوانند تصمیم نان آورتری برای خود و طرفداران خود بگیرند.
مشکل سوم عدم تشکیل یک اجماع ملی مناسب برای صلح، عدم صداقت و نقشههای پنهان رئیس جمهور غنی و تیم اطرافش میباشد؛ رئیس جمهور غنی که با تشکیل دولت موقت به شدت مخالفت کرده اصرار دارد انتخابات ریاست جمهوری در موعد مقرر برگزار شود و زمامدار آینده مردم افغانستان از دل صندوقهای رأی بیرون آید.
رئیس جمهور غنی خواستار صلحیست که ریاست او را به خطر نیندازد و به نوعی با رام کردن طالبان در پذیرفتن قانون اساسی ماندن وی در قدرت برای یک دوره دیگر را تضمین کند.
این در حالیست که کارشناسان امر و نهادهای ناظر انتخاباتی معتقدند حکومت در برگزاری انتخابات مختلف سابقه درخشانی ندارد؛ انتخابات اخیر پارلمانی همچون انتخابات قبلی ریاست جمهور در سال 2014 مملو از تقلبهای مهندسی شده از سوی حکومت بود.
با استناد به این پیشینهی تیره، بعید نیست اگر بگوییم در صورت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با این سازوکار برنده شدن غنی با درصد بالایی محتمل است.
بعد چهارم قضیه مخفیکاریهای امریکا در پروسه صلح افغانستان است؛ به باور کارشناسان امر و برخلاف ادعاهای زلمی خلیلزاد مبنی بر تأکید امریکا بر محوریت و رهبری دولت افغانستان در پروسه صلح، ایالات متحده جزئیات واقعی دیدارهای چند گانه مستقیم خود با نمایندگان طالبان را هرگز به سمع و نظر رئیس جمهور غنی و دکترعبدالله نمیرساند و رهبران جهادی و شهروندان افغانستان نیز در یک سردرگمی کشنده دقیق نمیدانند که برنامه آینده امریکا برای صلح افغانستان چیست: آیا امریکا به دنبال فرار آبرومندانه از افغانستان از کانال مذاکرات صلح است یا میخواهد جنگ در افغانستان را ختم داده یک صلح پایدار ایجاد کند.؟
با درکنار هم قرار دادن موانع تشکیل یک اجماع ملی برای صلح افغانستان به این نتیجه میرسیم که در گام نخست حکومت باید با تلطیف قلوب مخالفان خود از نگاه خصمانه به آنها پرهیز کند؛ مخالفان غنی اگرچه مخالفند اما در صورتیکه صداقت رئیس جمهور را ببینند و مطمئن شوند که همه برای یک صلح واقعی خدمت میکنند، ممکن است با غنی همراه شوند.
در گام بعدی، رهبران جهادی و سران احزاب باید نگاه اقتصادی خود به تمام رویدادهای افغانستان را تغییر دهند. این افراد نباید منتظر تشکیل دولت موقت باشند تا یک بار دیگر زمینه دسترسی بدون حساب و کتاب آنان به پولهای هنگفت را فراهم سازد و به آنان قدرت قانونگریزی بدهد.
اقدام سوم امریکا و متحدانش میباشد: امریکا اگر شیطنتی در کارش نیست باید به طور شفاف تصمیم بگیرد که اگر طالب و حامیان منطقهیی اش صلح نمیخواهند و صلح نمیکنند، باید نابود شوند.
سیاست یک بام و دو هوای امریکا در قبال پاکستان کار را بدتر از آنچه امروز میبینیم خواهد ساخت.
در این میان، گام اول و دوم در دست خود افغانهاست و به نبوغ سیاسی رئیس جمهور غنی و مخالفان وی به شمول رهبران احزاب بستگی دارد درحالیکه گزینه دوم اگرچه به ظاهر خارج از توان ما به نظر میرسد اما در صورت اتحاد حکومت با مردم و حکومت با مخالفان سیاسیاش، میتواند انجام شدنی است.
اجماع ملی قدرتمند نه تنها میتواند امریکا را وادار کند در مورد صلح افغانستان تصمیم روشن بگیرد که میتواند شیطنت های امریکا را نیز کنترل کند.