امریکا در افغانستان؛ شکست نظامی و تضرع برای صلح با طالبان
اینکه ایالات متحده آمریکا نزدیک به بیست سال است در باتلاقی که خود در افغانستان ایجاد کردند، گیرمانده اند و این روزها برای فرار آبرومندانه از افغانستان، کشور به کشور دنبال طالبان می دوند خود نشان می دهد که واشنگتن هم تاکتیک و هم استراتژی را در جنگ افغانستان اشتباه رفته است. براساس تعریف ژنرال کلاوزویتس، تئوری پرداز و استراتژیست جنگ، که «تاکتیک را هنر به کارگیری نیروهای نظامی در جنگ ها و استراتژی را هنر به کارگیری نبردها برای در جهت پیروزی جنگ می داند » امریکا در جنگ افغانستان در هر دو بخش اشتباه کرده است: امریکایی ها که برای مبارزه با تروریزم بین الملل در سال 2001 وارد افغانستان شدند، هرگز در نبرد با این پدیده شوم و خطرناک روش های جنگی درستی انتخاب نکردند، تنها خانه های افغانستانی ها را در قریه جات و روستاها به بهانه هدف قرار دادن تروریست ها بمب باران کردند و غیرنظامیان را کشتند. واشنگتن در کنار اشتباهات در انتخاب تاکتیک مناسب جنگی در افغانستان در بخش دستاوردهای نظامی هم اکنون چیزی برای گفتن ندارد: پس از نوزده سال حضور نیروهای نظامی امریکا و متحدان غربی اش در افغانستان، براساس شواهد موجود اکنون جنگ افغانستان بیش از اینکه به نفع امریکا و حکومت افغانستان پیش برود به نفع طالبان و دیگر گروه های تروریستی از جمله داعش نوظهور در این کشور به جلو می رود.
اینک که سال 2019 میلادی پایان یافته هنوز امریکا از اشتباهات گذشته اش درس نگرفته و در همان باتلاق ساخته شده به دست خود که بسیاری آن را به ویتنام تشبیه کرده اند، دست و پا می زند.
رسانه پاکستانی «دی اکسپرس تریبون» در مطلبی منتشر شده در 29 دسامبر به اشتباهات امریکا در افغانستان پرداخته است.
به نوشته این رسانه، ایالات متحده امریکا در جنگ افغانستان بیش از حد بر گزینه نظامی تأکید تأکید کرد تا متوسل شدن به یک راه حل سیاسی و دیپلماتیک برای پایان دادن به خشونت و جنگ در این کشور! امریکا به جنبه نظامی جنگ در افغانستان پافشاری کرد و موفقیت پالسی و پیروزی استراتژیک خود را در ادامه جنگ دید تا اعتقاد به یک راه حل دیپلماتیک برای ختم جنگ در افغانستان. برای واشنگتن چیزی که در این سال های طولانی حضورش در افغانستان مهم بود تضمین پیروزی های نظامی اش بود.
اشتباه بزرگ امریکا در افغانستان که مطلب فوق به آن اشاره می کند ناتوانی امریکا در ایجاد یک افغانستان سیاسی(دولت قدرتمند سیاسی) در کنار یک نیروی نظامی(ارتش) قوی در این کشور بود. هر استراتژی سیاسی که در افغانستان ایجاد شد، تحت تأثیر استراتژی جنگی قرار گرفت و ژنرالان امریکایی به افغانستان به عنوان یک مشکل جنگی نگاه کردند تا یک مشکل سیاسی. فرماندهان امریکایی به استراتژی های جنگی خود بیش از حد باور داشتند و فرهنگ نظامی دستور گرفتن و دستور دادن و اطاعت بی چون و چرا از دستورات را اجرا و گسترش دادند. اذهان این فرماندهان از یک چیز پر شده بود و آن « ادامه جنگ و دلیل نظامی برای برنده شدن آن.»
جنرال دیوید پترائوس زمانیکه در سال 2010 فرماندهی نیروهای امریکایی در افغانستان را به دست گرفت طرح «حفاظت از غیرنظامیان در عملیات های نظامی» نیروهای امریکایی را مطرح کرد اما زمان دیگر برای این کار خیلی دیر شده بود.
در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، اتاق فکر واشنگتن کمتر به پالسی و برقراری صلح در افغانستان با استفاده از روش های دیپلماتیک بحث می کرد؛ بازبینی سیاست امریکا در افغانستان که توسط اوباما صورت گرفت و جلسات متعددی که وی در مورد استراتژی ایالات متحده در افغانستان برگزار کرد همه در نهایت بر پیروزی در افغانستان از راه جنگ تاکید نمود.
در ادامه مطلب می خوانیم:«امریکا با اعتقاد بیش از حد به توان نظامی اش در جنگ افغانستان در حقیقت به راه حل های دیپلماتیک برای پایان جنگ در این کشور ضربه زد.» ایالات متحده در تمام سال هایی که مشغول جنگ در افغانستان بود و هر روز این تنور را گرم تر می کرد می بایست به شعارهای زیبا و فریبنده خود در زمان ورود نظامی اش به افغانستان توجه می کرد و راه حل های سیاسی را یکی پس از دیگری نمی بست. واشنگتن به جای عمل به وعده هایی که در مورد «ایجاد ثبات سیاسی و تشکیل یک دولت قدرتمند و مستقل در افغانستان، گسترش دموکراسی و تقویت حقوق مدنی» داده بود تنها بر ادامه جنگ تا پیروزی تأکید کرد و سیاست بازان کاخ سفید هرگز به گزینه دیگری غیر از جنگ توجه ننمود.
به هر صورت همان طور که مطلب فوق نیز به آن اشاره نمود مشکل اساسی عدم موفقیت امریکا در ختم جنگ در افغانستان اختلاف دیدگاه و نوع عملکرد دستگاه سیاسی و دستگاه جنگی این کشور بود: ژنرالان امریکایی با غرور خاصی از جنگ تا پیروزی سخن گفتند و به همین منوال عمل کردند و دیپلمات های کارکشته و دستگاه سیاسی دراین میان اگر هم تلاشی کردند راه به جایی نبردند.
جنگ امریکا در افغانستان سال ها طول کشید تا شرایط آنچه شود که امروز می بینیم: هزینه های جانی و مالی جنگ برای امریکایی ها سنگین تر از همیشه شده و گزینه نظامی دیگر جواب نمی دهد. سفرهای متعدد زلمی خلیل زاد به قطر و پافشاری برای امضای توافق صلح با طالبان همه و همه نشان می دهد که امریکا تازه به گفت و گو برای ختم جنگ در افغانستان رو آورده است و به شکست نظامی خود در این کشور اگر نگوییم به صراحت که در دل اعتراف کرده است.
سید ناصر عطایی -کابل