خبرها حاکی از آن است که در دوحه، همهی بنبستهای فراراه گفتوگوهای صلح افغانستان، شکسته شده و دو هیئت به نیتجه رسیده اند. هرچند هنوز معلوم نیست که توافقها بر سر چه صورت گرفته است اما؛ نادر نادری، عضو هیئت مذاکره کنندهی جمهوری اسلامی افغانستان در دوحه، میگوید کارشیوهی مذاکرات صلح «بهشمول مقدمه» نهايی شدهاست و طرفها، گفتوگوها را روی اجندای صلح آغاز کردهاند.
زمانی که آقای اشرف غنی در مجلس نمایندگان حضور یافت و کابینه اش را به نمایندگان معرفی کرد، گفته بود که هر توافقی ابتدا با مجلس نمایندگان- که مراد چنین کنایههایی اکثرا مردم است- از آن آگاه شد در مورد آن تصمیم خواهد گرفت.
اکنون که طالبان هیئت دولت را در دوحه با خود همراه ساخته است، معلوم نیست که این توافقها که میگویند اساس آن کارشیوهی گفتوگوها است، چه نکتههایی را در بر میگیرد. ترس مردم افغانستان، همانطور که بود باقی مانده زیرا نه حکومت افغانستان و نه مردم در آن شریک نیستند.
گروه سومی که بیشتر به دلیل بیعت دوباره به سروری پاکستان، توانسته اند وارد گفتوگوهای صلح افغانستان شده و بیشتر سهم بگیرند، خلاف باورهای ما، آیندهی افغانستان را با خطر معامله با طالبان قرار داده است.
اسد درانی، رییس پیشین سازمان اطلاعات نظامی پاکستان گفته است؛ «پاکستان میتواند از نفوذ خود بر مجاهدین و طالبان استفاده کند و به آنان بگوید که با یگدیگر گفتوگو کنند».
زمانی که آقای عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحهی ملی افغانستان به پاکستان رفت و گفت، این سفرها برای جلب حمایت کشورهای همسایه برای تقویت گفتوگوهای صلح است، نمیشد چنین تصور کرد که او در پی تشکیل جبههی سومی در گفتوگوهای قطر باشد.
برجسته شدن نام مجاهدین در کنار طالبان، پیش از این مورد بحث نبود اما در آخرین روزهای تنش میان دو هیئت که امروز چهار شنبه جلسهی عمومی میان شان دایر گردید و به کمیتهی مشترک کاری آن وظیفه سپرده شد تا موضوعات اجندا را ترتیب نماید، نام مجاهدین بیشتر و جدا از حکومت افغانستان، بر سر زبانها است.
نقش ضعیف حکومت در برابر طالبان، مستحق چنین نتیجهای بود اما؛ مردمی که سالها هم از مجاهدین زخم خوردند و هم از طالبان، اکنون بین آن دو در حال تبادلهشدن هستند؛ این، سقوط مردم است. شکست همهی امیدهایی است که قرار بود با آنها، انگیزه گرفته به زندگی برابر و بدون جنگ برسیم.
طالبان با حمایت پاکستان به یک نیروی سیاسی مبدل شد، همانگونه که روزی مجاهدین در نشست بن، تلطیف یافتند و با دریشی به جای لنگی به کرسی قدرت در افغانستان تکیه زدند، اکنون نوبت به طالبان رسیده است.
اکنون طالبان در کنار مجاهدین، میخواهند این چند سال را فرصتی برای برپا کردن یک نظام مشترک برای خود بسازند. سالهایی که بسیاری، از آن به عنوان سالهای پردستآورد افغانستان یاد میکنند، اکنون مبدل به مرحلهای شده است که طالبان و مجاهدین از آن به عنوان مرحلهی گذار استفاده میکنند.
گذار از نظام پرادعای جمهوریت به یک نظام سختگیر دینی؛ حضور و عدم حضور خارجیها نیز در این مورد تفاوتی نمیکند زیرا آنان تضمین امنیت کشورهای شان را از پاکستان میگیرند. پاکستان نیز، با نفوذی که در مجاهدین و طالبان دارد، آنان را تابع خود ساخته و نظامی را که سالها برای آن جنگیدند و بسیاری را بیخانمان ساختند، کشتند و… برای شان وعده خواهد داد.
حکومت افغانستان در این میان، بیشتر از یک حکومت موقت نیست؛ نقشی که اکنون به دوش آقای اشرف غنی و همکاران او افتاده؛ انتقال یک نظام به نظام دیگر است. این که هنوز بحث آتشبس در میان نیست ولی توافق بر سر کارشیوهی گفتوگوها صورت گرفته است؛ بیشتر به خاطر فشاری است که از سوی پاکستان بر حکومت افغانستان باید تحمیل شود. اگر آتشبسی صورت بگیرد، نقش مجاهدین که آقای درانی رییس پیشین سازمان اطلاعات نظامی پاکستان، نمایندگان آنان را فرزندان راستین افغانستان میداند و اکنون طرف اصلی طالبان اند، بی تاثیر خواهد بود؛ آتشبس بین طالبان و مجاهدین به توافق خواهد رسید نه نیروهای امنیتی افغانستان و افراد طالبان و این یعنی توافق بر سر جمع شدن بساط نظام کنونی!
صبح کابل