امنیت و جرایمبرگزیده هابین المللدیدگاه هاسیاست

آیا منبع عظیم گاز در زیر دریای خزر، علت اصلی جنگ افغانستان است؟؟؟

بهتر است برای درک بهتر این گفته رابرت هویل، نگاهی کوتاه به برخی رویدادهایی از این دست و مرتبط با افغانستان بیاندازیم.

از سال 2001 تا سال 2015، دولت انگلیس بیش از 27 میلیارد پوند صرف جنگ در افغانستان کرد.

طی همین مدت، این کشور مجبور شد تا 12 میلیارد پوند از بودجه خدمات صحی اش را بکاهد تا بتواند در جنگ افغانستان هزینه کند.

برخی رسانه های انگلیس به نقل از مقامات سیاسی این کشور به منظور دادن توجیهی سیاسی برای این اقدام، می نوشتند که انگلیس باید به افغانستان وارد شود تا منطقه را با ثبات سازد؛ و از این رو انگلیس نیز با ثبات خواهد ماند.

“نمی دانم آیا واقعا این طرز فکر درستی بود و یا خیر؟”

نظم نوین جهانی
نظم نوین جهانی

تاریخ نشان داده است که جنگ تاثیر برعکس داشته و مداخله در خاورمیانه برخلاف تصور غربی ها، سبب افزایش تروریسم در منطقه شده و هرج و مرج هایی به مراتب بیشتر از دوران جنگ را به باور آورده است.

نویسنده انگلیسی می نویسد که ناکامی در باثبات ساختن افغانستان، بر علاوه مصرف شدن پول های کلان، جان 453 سرباز انگلیسی را نیز گرفته است.

او می افزاید “چرا کمپاین افغانستان تا به این اندازه طولانی، دچار انحراف و یا پرهزینه شده است؟ یا شاید ناکارآمدی محض سیاست مداران در این واقعه دست داشته است؟؟؟ اما زمانی که به دنبال جوابی بهتر بودم، چیزی کشف کردم که مسیر اصلی خبرها را به بیراهه برده بود.”

نظریه پردازان توطئه صحبت از یک منبع عظیم گازی در زیر دریای خزر می کنند که شرکت های نفتی تمایل دارند برای استخراج آن، خط لوله ای از آن کشیده و به خلیج فارس امتداد دهند.

برای این کار، خط لوله یا باید از طریق ایران و یا از طریق افغانستان به خلیج فارس کشیده شود، که بر اساس نظریه توطئه پردازان، این مهم ترین دلیل دولت انگلیس برای به اصطلاح باثبات سازی منطقه است.

“آیا این واقعا دلیل اصلی انگلیس است؟ آیا واقعیت دارد که این همه پول مصرف شد و این تعداد سرباز جان باختند، آن هم فقط و فقط برای پولدارتر ساختن شرکت های نفتی؟؟”

دنیل کریگ بازیگر انگلیسی جیمز باند
دنیل کریگ در یکی از سری فیلم های جیمزباند (شبح)، برای یک اجتماع مخفی می جنگید.

 

اگر این طور باشد که می توان طور دیگری نیز ماجرا را استنباط کرد؛ نیروهای انگلیس به هدایت دولت انگلیس به منطقه اعزام نشدند که از منطقه محافظت کنند، بلکه آنها در واقع به عنوان یک ارتش شخصی در اختیار شرکت های شخصی بوده اند.

و همچنین، از آنجایی که این طرح به طور مشترک هم توسط دولت حزب کارگر و هم دولت حزب محافظه کار حمایت می شد، می توان گفت که سیاستمداران نیز در خدمت مردم نبوده اند، بلکه آنها نیز در خدمت شرکت های شخصی بوده اند.

و این ماجرا تنها به انگلیس خلاصه نمی شود؛ در آمریکا نیز شواهدی این گونه، به مراتب قوی تر و مشهودتر از شواهد در انگلیس است، که سیاست مداران و نیروهای مسلح آمریکایی در خدمت شرکت داران شخصی بوده اند.

دیک چینی
دیک چنی سیاست را ترک کرد و وارد شرکت «هلی بورتون» شد.

در دوران جنگ عراق، دیک چینی وزیر دفاع وقت آمریکا مبلغ 8.5 میلیون دالر به «گروه تولیدی نفتی هلی بورتون» داد، و سپس از سیاست دست کشید و رئیس اجرایی این شرکت شد.

شرکت هلی بورتون از آن زمان تاکنون طی قراردادهایی متفاوت، (40 میلیون دالر) برای کار در عراق دریافت کرده است.

به نظر می رسد، این استفاده طلبی کلان از جنگ، از دید اصلی خبرها پنهان مانده است؛ اما به اسناد شواهد نظریه پردازان توطئه افزوده است.

پژوهشگران خبری بی طرف مدعی اند که دولت ها و رسانه ها با یکدیگر جورآمد/ساخت و پاخت کرده اند تا این گونه وقایع را از صدر خبرها پنهان نگاه دارند، زیرا هر دوی آنها (دولت و رسانه ها) توسط یک گروه مخفی به نام «نظم نوین جهانی» کنترول می شوند.

این اجتماع مخفی قصد دارد با به کنترول گرفتن بشر، آن را به بردگی و استثمار خود به منظور منفعت «جامعه ای برتر» بگیرد.

لازم به ذکر است که نظریه «نظم نوین جهانی» در گفتمان های سیاسی از زمان آدولف هیتلر تا زمان جرج بوش پدر بر سر زبان ها بوده است.

 

ادولف هیتلر
آدولف هیتلر به برقراری یک نظم نوین جهانی باور داشت.

 

از آنجایی که این اجتماع مخفی برای پیش برد این اهداف بزرگش نیازمند به سرمایه است، گفته می شود که توسط پول های به ارث رسیده از حکومت های اشرافی و خانواده های بانکدار تامین می گردد. توضیح بهتر و خلاصه برای حکومت های اشرافی و خانواده های بانکدار، (نظم قدیم جهانی) است.

نظریه پردازان توطئه معتقدند که نظم نوین جهانی متشکل از اجتماع ها و گروه هایی سری و مخفی از اشراف زاده ها می باشند که در خفا تصمیم به هدایت جامعه به سوی یک هدف گرفته اند.

گفته می شود این اجتماع مخفی در نظر گرفته است از طریق تمامی هرج و مرج هایی که ما همه روزه در گوشه و اطراف دنیا شاهدیم، و با هدف طولانی مدت جهانی سازی، منابع جهانی و حکومت داری یک دولت بر سراسر دنیا، قدرت و ثروت شان را محکم و یک پارچه سازند.

به نظر می رسد تجزیه ملت ها وسیله و ابزاری مناسب برای رهایی یافتن از ملی گرایی است، زیرا نظریه جهانی سازی به ثروتمندان این اجازه را می دهد تا ملت های ضعیف تر را با امپریالیسم اقتصادی در استثمار خود قرار دهند.

البته این موضوع آن چنان هم در حد کلمه و نظریه نیست، زیرا در حال حاضر نیز می توان آثار آن را در افزایش روند اجبار کشاورزان و کارگران صنعتی کار به عنوان منابع تولیدی ارزان به خوبی مشاهده کرد.

 

جرج دبلیو بوش پدر
جرج دبلیو بوش پدر درباره نظم نوین جهانی سخن گفته بود.

 

امروزه، تخمین زده می شود بیش از 27 میلیون نفر در سراسر دنیا به گونه های متفاوت در بردگی بسر می برند؛ این، بیشترین تعداد برده در تمام طول تاریخ است.

برای اینکه بتوانند این اهدافشان را وضع کنند، نظم نوین جهانی از گروه های متفاوتی استفاده می کند که هر یک از این گروه ها موظف به کار کردن بر روی یکی از جنبه های مختلف از طرح هدف قراردادن سرنوشت بشری می باشند.

اینها گروه هایی واقعی هستند که به منظور ارتقای هماهنگی بین المللی، پس از جنگ جهانی دوم تشکیل شدند و شامل گروه هایی چون «گروه بیلدربرگ»، «کمیسیون سه جانبه»، «باشگاه روم»، «شورای روابط خارجی» و «اعضای مخفی باشگاه» هستند.

این گروه ها قدرتمندترین و ثروتمندترین افراد دنیا به شمول روسای جمهور کشورها، سیاستمدارها و چهرهای پیشرو در عرصه های تجارت و اقتصاد را به خود جذب می کنند.

از آنجایی که این گروه ها طرح هایشان را هیچ گاه علنی نمی کنند، و به رسانه ها نیز این اجازه را نمی دهند تا طرح هایشان را افشا کنند، بسیار شبیه به فیلم «شبح» از سری فیلم های «جیمزباند» می باشند.

اما، شاید تئوری توطئه بزرگ نظم نوین جهانی بسیار بیشتر از آن چیزی که فکر می کنیم به آن هایی که در راس قدرت هستند و در رقابت برای حفظ سرمایه ها و قدرت این توطئه تلاش می کنند، اعتبار می دهد.

بهرحال، این مردم است که همچنان بهای همه چیز را می پردازند؛ مانند افغانستان که پول را مردم پرداخت می کنند و جان را سربازان از دست می دهند.

بوستان بوهیمی
بوستان بوهیمی محلی برای تفریح و قرارهای مخفی اعضای باشگاه بوهیمی بود.

از سویی دیگر، مداخلات نظامی و میانجی گری های سیاسی در خاورمیانه، بیشتر از ایده های وهمی افراطی گری های مذهبی علیه جامعه غربی حس نفرت برانگیخته است.

کار ساخت خط لوله گاز طبیعی «عبور از افغانستان» از ماه دسامبر سال 2005 آغاز شد و گفته می شود که تا سال 2019 تکمیل می شود؛ پروژه ای که تحت هیچ عنوان برای خانواده های محروم سربازان کشته شده در جنگ منفعت سازی نمی کند و پول هایی هم که از بخش خدمات صحی کشور برداشته شده را باز نمی گرداند.

از این رو، به نظر می رسد که نظریه پردازان توطئه تمام این مدت راست می گفته اند و حق با آنها بوده است.

رابرت هویل می نویسد “شاید به عنوان حداقل یک رای دهنده، بتوانیم دفعه بعد که دولت خبر از مداخله جهانی دیگر داد، بپرسیم چرا ما را به داخل جنگی پر هزینه می کشانند که هیچ تهدیدی علیه ما و کشور ما نیست.”

 

رابرت هویل
رابرت هویل نویسنده و پژوهشگر درباره زندگی اجتماع های مخفی است. تازه ترین کتاب وی با نام “افراد طبقه والا (ایلومیناتی)، تکامل ضدفرهنگی از اجتماع های مخفی تا ویکی لیکس و ناشناس” تا چند روز دیگر منتشر خواهد شد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا