آیا امریکا تمام سربازانش را از افغانستان خارج می کند؟
در مناظره نهایی انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 امریکا، دونالد ترمپ رقیب خود هیلاری کلینتون را بهدلیل خروج کامل سربازان امریکایی از عراق در سال 2011، مورد انتقاد شدید قرار داد. او مشخصا ادعا کرد که هیلاری کلینتون با خارجکردن همهی نیروهای امریکایی از عراق «داعش را نصیب ما کرد، زیرا [تصمیم] او و اوباما خلاء امنیتی عظیمی را [در عراق] به وجود آورد.» در 29 فبروری سال جاری، رییسجمهور ترمپ به زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه خود برای مصالحه افغانستان، اجازه داد تا توافقنامهای را با عنوان ناشیانهی «موافقتنامهی آوردن صلح به افغانستان بین امارات اسلامی افغانستان که توسط ایالات متحده بهعنوان یک دولت به رسمیت شناخته نمیشود و به نام طالبان شناخته میشود و ایالات متحده امریکا» با طالبان امضا کند. این توافقنامه از ایالات متحده میخواهد که طی 14 ماه تمام نیروهای خود را از افغانستان خارج کند، اما با توجه به انتقاد شدید ترمپ از اقدام مشابه دولت اوباما در مورد عراق، معلوم نیست که آیا خروج کامل امریکا از افغانستان واقعا رخ خواهد داد یا خیر.
خود توافقنامه نشان میدهد که چنین نخواهد شد. برای اینکه بدانیم چرا، نیاز است تا توافقنامه با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. متن این سند شامل سه بخش اصلی است. در بخش اول، ایالات متحده با تعدادی شرایط موافقت میکند که برجستهترین آنها کاهش تعداد سربازان امریکایی به 8600 سرباز در مدت 135 روز است (که تقریبا انجام شده است). همچنین ایالات متحده موافقت میکند که اگر طالبان به تعهدات خود عمل کنند، تمام نیروهای باقیمانده خود را طی 9 ماه و نیم دیگر از افغانستان خارج کند. واشنگتن همچنین موافقت کرده است که زمینهی تبادل زندانیان را بین حکومت افغانستان و طالبان فراهم کند (که هرچند آهسته، اما اتفاق افتاده است). در بخش دوم، طالبان موافقت میکند که به هیچیک از اعضای خود یا اعضای سایر گروهها -از جمله القاعده- اجازه ندهد از خاک افغانستان برای ایجاد تهدید علیه امنیت ایالات متحده یا سربازگیری، آموزش و جمعآوری کمکهای مالی برای این کار، استفاده کنند. بخش سوم توافقنامه از ایالات متحده میخواهد که خواستار به رسمیت شناختن و تأیید این توافقنامه از جانب سازمان ملل متحد شود، که واشنگتن آنرا انجام داده است. این بخش شامل دو جمله میشود:
ایالات متحده و امارت اسلامی افغانستان -که توسط ایالات متحده بهعنوان دولت شناخته نمیشود و بهعنوان طالبان شناخته میشود- به دنبال روابط مثبت با یکدیگر هستند و انتظار دارند که روابط بین ایالات متحده و حکومت اسلامی جدید پسا توافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود، مثبت باشد.
ایالات متحده به دنبال همکاری اقتصادی با حکومت اسلامی جدید پساتوافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود، برای بازسازی [افغانستان] خواهد بود و در امور داخلی آن دخالت نخواهد کرد.
دو بخش اول این توافقنامه با توجه به تأکیدشان بر مسألهی خروج و مبارزه با تروریسم، تاکنون بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. بخش سوم این توافقنامه توجه نسبتا اندکی را به خود جلب کرده است اما بهنظر میرسد که اجرای آن مستلزم حضور حداقلی ارتش ایالات متحده در افغانستان است. این مسأله تعهد ایالات متحده را مبنی بر به صفر رساندن تعداد سربازانش در افغانستان، پیچیده میکند.
اجرای بخش سوم این توافقنامه احتمالا از دو جهت به حضور پرسنل نظامی امریکا در افغانستان نیاز دارد. هدف جملهی اولِ بخش سوم توافقنامه که در بالا نقل شد، این است که وقتی مذاکرات بینالافغانی به پایان رسید و یک «حکومت اسلامی» جدید در افغانستان ایجاد شد، این حکومت با ایالات متحده روابط دوجانبه مثبت برقرار خواهد کرد. معنای آن این است که ایالات متحده دستکم یک سفارتخانه، سفیر و یک مأموریت دیپلماتیک رسمی در کابل خواهد داشت. سفارت ایالات متحده با خود پروتکلهای امنیتی و حفاظتی به همراه دارد که تقریبا در تمام موارد شامل حضور تفنگداران دریایی «واحد تأمین امنیت سفارتخانهها» میشود (از 151 کشوری که ایالات متحده در آن دارای مأموریت دیپلماتیک است، تفنگداران دریایی در 150 مأموریت به حفاظت از تسهیلات و امکانات و پرسنل سفارتخانهها کمک میکنند.)
هدف جملهی دومِ بخش سوم توافقنامه که در بالا نقل شد، حصول اطمینان از این است که واشنگتن پس از توافق صلح بین حکومت افغانستان و طالبان، همچنان به تمویل فعالیتهای مرتبط با بازسازی در افغانستان ادامه دهد. «بازسازی» در اینجا تعریف نشده است و حکومت ایالات متحده نیز تعریف رسمی ثابتی از این اصطلاح ندارد. بااینحال، قانون ایجاد «بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان» یا سیگار شامل «صندوق وجهی نیروهای امنیتی افغانستان» بهعنوان بخشی از «مبلغ اختصاصیافته یا در دسترس برای بازسازی افغانستان» میشود. این صندوق مجرای اصلی است که از طریق آن ایالات متحده کمکهای امنیتی خود را به ارتش، قوای هوایی، پولیس و نیروهای ویژه امنیتی افغانستان ارائه میکند. «بازسازی» دستکم برای حکومت ایالات متحده، هم شامل کمکهای غیرنظامی و هم شامل کمکهای متمرکز بر سکتور امنیتی میشود.
وقتی ایالات متحده بودجهی بازسازی کشوری را تأمین کند باید انتظار داشته باشیم که کنگره بخواهد نظارت مستقیم بر چگونگی مصرف پول حکومت امریکا داشته باشد. در حال حاضر ایالات متحده حدود 4.2 میلیارد دالر کمک امنیتی به افغانستان ارائه میدهد که بخش عمدهی آن هزینههای ارتش، پولیس، قوای هوایی و نیروهای ویژه امنیتی این کشور را پوشش میدهد. با توجه به فقیربودن افغانستان و اینکه حتی کاهش کمکهای امریکا به نصف، منجر به اخراج بیش از 100 هزار سرباز آموزشدیده بدون داشتن چشمانداز اقتصادی مطمئن میشود، به نظر میرسد که حکومتِ پسا صلح افغانستان همچنان به میزانی از کمکهای امنیتی ایالات متحده نیاز خواهد داشت. بنابراین نظارت کنگره بر چگونگی مصرف این کمکها، مستلزم حضور پرسنل نظامی امریکا، دستکم در کابل و احتمالا به شکل اتشه امنیتی و نوعی دفتر همکاری امنیتی خواهد بود.
با توجه به این ملاحظات، واضح است که ایالات متحده برای برآوردهکردن شرایط بخش سوم توافقنامهی خود با طالبان، به نوعی حضور پرسنل نظامی در کابل، به شکل پروتکل امنیتی سفارتخانه و نظارت پرسنل نظامی بر کمکهای امنیتی، نیاز خواهد داشت.
با اینوجود، فراتر از این الزامات اساسی و با درک اینکه ایالات متحده مجبور خواهد بود حکومت پسا صلح افغانستان را متقاعد کند که روابط مثبت دوجانبه بین دو کشور، به حضور حداقلی پرسنل ارتش امریکا در خاک افغانستان نیاز خواهد داشت، واشنگتن باید یک قدم جلوتر برود. واشنگتن مشخصا باید برای ادامه مأموریت مشورتی کوچک برای نیروهای ویژه امنیتی و قوای هوایی افغانستان تلاش کند. این کار به چهار دلیل باید انجام شود.
اول، نیروهای ویژه امنیتی و قوای هوایی افغانستان تواناترین و مورد احترامترین نیروهای امنیتی افغانستان هستند. بنابراین، فعالبودن آنها احتمالا اولویت ادامهی توسعه هرگونه حکومت پسا صلح در افغانستان خواهد بود. این نیروها همچنین به دلیل مشارکت مداوم و نزدیک با واحدهای نظامی ایالات متحده، به مراتب کمتر از ارتش و پولیس افغانستان فاسد هستند. همچنین قوای هوایی بازوی حیاتی افغانستان برای جلوگیری از آموزش و فعالیت علنی گروههای تروریستی در خاک این کشور و همچنین کمک به قربانیان حادثات طبیعی مانند سیل، که در این کشور مکرر است، بهشمار میرود. دوم، این نیروها احتمالا همچنان بهعنوان سپر دولت افغانستان در برابر گروههایی مانند دولت اسلامی که از جانب همه -از جمله ایالات متحده، طالبان و حکومت فعلی افغانستان- تهدید دانسته میشود، عمل خواهند کرد. تمام عناصر حکومت پسا صلح افغانستان از تداوم فعالیت و عملیاتهای این نیروها سود خواهند برد. سوم، بخش عمده بودجه نیروهای امنیتی افغانستان به قوای هوایی این کشور اختصاص دارد. بنابراین، یک مأموریت مشورتی که بتواند نظارت لازم را انجام دهد، به ویژه برای دستیابی به حمایت کنگره از ادامهی کمکهای امنیتی به افغانستان کمک خواهد کرد. و چهارم، ادامهی همکاری با نیروهای ویژه امنیتی افغانستان میتواند در صورت افزایش تهدید تروریسم در حدی که دولت اسلامی یا کدام گروه مشابه دیگری، مانند القاعده در دوره قبل از 2001، به یک تهدید جدی بدل شود، بهعنوان بستری برای ورود مجدد ایالات متحده به افغانستان ـ البته به درخواست حکومت این کشور ـ عمل کند. نمونهای از سودمندی چنین رابطهای مشارکت و همکاری ایالات متحده با «سرویس مبارزه با تروریسم» عراق است که بهعنوان بستر اصلی واکنش ایالات متحده ـ بنا به درخواست دولت عراق ـ در برابر خلاقت دولت اسلامی در خاورمیانه عمل کرد.
برخی از رهبران حکومت امریکا از جمله سناتور «لیندسی گراهام» خواستار حضور مأموریت ضدتروریسم امریکا در افغانستان شدهاند، اما طالبان واضح ساختهاند که چنین پیشنهادی را نمیپذیرند. با اینحال، ادامهی یک مأموریت مشورتی مداوم با پیشنهاداتِ مبنی بر حضور مأموریت ضدتروریسم فرق میکند، زیرا حضور مأموریت مشورتی مستلزم انجام عملیات نظامی از جانب پرسنل امریکایی نخواهد بود. با اینحال، قبولاندن این مسأله به طالبان کار دشواری خواهد بود زیرا آنها قاطعانه گفتهاند که هدف اصلی آنها خروج تمام نیروهای نظامی بینالمللی از افغانستان است. با اینحال، گفتوگوهای من با افراد دخیل در مذاکرات قبلی با طالبان نشان میدهد که این گروه ممکن است پس از توافق صلح با چنین پیشنهاداتی مشکل نداشته باشد. یعنی اگر حکومت پسا صلح افغانستان تصمیم به درخواست این نوع حمایت از ایالات متحده بگیرد، رهبران طالبان با آن مخالفت نخواهند کرد.
علاوه براین، اگر ایالات متحده مشوقهایی را مانند کمک به بازسازی مناطق روستایی تحت کنترل طالبان یا ادغام برخی از جنگجویان نخبه این گروه (جنگجویانِ قطعه به اصطلاح سرخ طالبان) در نیروهای ویژه امنیتی افغانستان، برای طالبان در نظر بگیرد، ممکن است به متقاعدکردن اعضای طالب حکومت پسا صلح افغانستان مبنی بر پذیرش حضور مأموریت مشورتی ایالات متحده در این کشور، کمک کند. برخی از ناظران در ایالات متحده ممکن است مخالف دادن چنین پاداشهایی به طالبان باشد، اما این هزینهها برای حفاظت مستمر از منافع ایالات متحده در افغانستان و بهخصوص در مقایسه با هزینههای فعلی کمکهای واشنگتن به کابل، به نظر قیمت ناچیزی میرسد.
با توجه استدلالهای فوق، به نظر میرسد که وقتی مسأله، آیندهی حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان باشد و به منافع ایالات متحده و منافع حکومت پسا صلح افغانستان مربوط شود، «صفر نمیتواند به معنای صفر باشد.» حضور حداقلی پرسنل نظامی ایالات متحده در کابل برای محافظت از سفارت امریکا ضروری خواهد بود و با فرض اینکه حکومت پسا صلح افغانستان قادر به پرداخت هزینه چند میلیارد دالری نیروهای امنیتی خود نباشد، حضور اتشه امنیتی و دفتر همکاریهای امنیتی در سفارت ایالات متحده در کابل نیز الزامی خواهد شد. اگر این موارد به نام روابط دوجانبه مثبت در نظر گرفته شود، واشنگتن به دنبال ادامهی مأموریت مشورتی ارتش امریکا برای قوای هوایی و نیروهای ویژه امنیت افغانستان نیز باید باشد. از این طریق، ایالات متحده میتواند منافع خود را از تهدید تروریسم در افغانستان بهتر محافظت کند. همچنین از این طریق واشنگتن میتواند منافع حکومت پسا صلح افغانستان و تمایل احتمالی آن را برای داشتن روابط دوجانبه عادی و مثبت با ایالات متحده و ادامهی توسعه عناصر اصلی نیروهای امنیتی این کشور بهتر برآورده سازد. همچنین ایالات متحده میتواند از به وجودآمدن خلأی عظم در افغانستان در نتیجه خروج کامل و غیرضروری نیروهای نظامیاش از این کشور، جلوگیری کند.
لافر بلاگ – جاناتان شرودن
مترجم: جلیل پژواک