اجتماعیبرگزیده هاِتیتر یک

مقایسه مواد درسی مدارس افغانستان و پاکستان/ سیسم و محتوای آموزشی افغانستان مدرن تر از پاکستان است

این یک واقعیت است که سه فاکتور «دفاع، آموزش و صحت» در پیشرفت و آقایی یک کشور در جهان نقش اساسی را بازی می کند. افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
یکی از مشکلاتی که کشوری جنگ زده ای مثل افغانستان از دیرباز و به ویژه پس از سال دو هزار و یک و استقرار نظام جدید سیاسی با آن همواره روبرو بوده محتوای کتب درسی در مکاتب و حتی دانشگاه ها بوده است. اینکه مواد درسی تا چه اندازه به تربیت یک نیروی انسانی متبحر، متعهد به اسلام و ارزش های دینی و ملی در افغانستان کمک کرده سوال بزرگی ست که بی پاسخ مانده است و آنچه مسلم است این حیطه چه در زمان حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق و استقرار حکومت کمونیستی در افغانستان، دوران امارت اسلامی طالبان در گذشته، نظام جدید سیاسی افغانستان پس از سال 2001 و اینک استقرار دوباره طالبان در افغانستان از دخالت کشورهای خارجی حامی نظام های سیاسی در امان نبوده است: در دوران حکومت کمونیستی مفاهیم کمونیستی، در دوران امارت اسلامی مفاهیم افراط گرایی اسلامی برگرفته از مدارس دینی پاکستان و در دوران کرزی و غنی مفاهیم غربی در کتب درسی به خورد کودکان و دانشجویان افغانستانی داده شده است.
وب سایت «دی پرینت» در مطلبی منتشر شده در چهارم اکتبر (دوازدهم میزان) محتوای کتب درسی مکاتب افغانستان و پاکستان را مقایسه کرده است.
«محصلین افغان پس از نابودی رژیم طالبان به رهبری ملا عمر در سال 2001 میلادی چه چیزهایی می خواندند؟ برنامه آموزشی مدارس برای محصلین چه بود و مهم تر از همه چه تفاوتی با برنامه آموزشی ملی واحد مربوط به «تحریک انصاف پاکستان» دارد؟» دو سئوال عمده ای است که بازگشایی مکاتب پسرانه به دستور طالبان در ذهن نویسنده مطلب طرح کرده است.
پاسخ سریع به این دو سئوال کار راحتی نبود چراکه سایت وزارت معارف افغانستان با تسلط طالبان محو شده بود. اما خوشبختانه نویسنده مطلب به کمک گوگل توانسته است به صدها کتب درسی که در مدارس افغانستان تدریس می شد دست پیدا کند. این کتب درسی به صورت رایگان در اختیار محصلین در مدارس افغانستان قرار داده می شد. کتب درسی بدون شک به عنوان ابزار اصلی برای ارائه آموزش در توسعه کشورها مهم تلقی می شوند.
به عنوان یک خارجی انتظارات اولیه من پایین بود: افغانستان قرن بیست و یکم به طور عمده قبیله ای و عقب افتاده است، قربانی جنگ های خارجی و دشمنی های بی شمار خانوادگی، قبیله ای و اختلافات مذهبی بوده است. دو زبان ملی و شش تا هشت زبان منطقه ای دارد. آیا آموزش افغانستان به طور کامل به هم ریخته و پایین تر از پاکستان، میراث دار یک سیستم توسعه یافته عصر استعمار قرار دارد؟
تصورات من تا حد زیادی اشتباه بودند. حین دانلود کتب درسی به طور تصادفی به دنیایی برخوردم که حتی برای متخصصین آموزشی پاکستانی نیز ناشناخته بود. خوانندگانی که زبان فارسی دری و پشتو(دو زبان ملی افغانستان) را می دانند در صورت چک دوباره به همان نظراتی می رسند که من رسیدم:


اولا

کتب علمی برای صنوف یک تا دوازده را بررسی کردم. این کتب شامل مضامینی چون «ریاضی، فیزیک، شیمی، بیولوژی و کامپیوتر ساینس بود. ژئولوژی(زمین شناسی) از صنف ده به بعد تدریس می شود و به طور ضمنی تاکید می کند که آینده افغانستان به ثروت منابع معدنی آن وابسته است. محتویات روشن است و به طور سیستماتیک از گراف های دسته بندی شده و توضیحات رنگی استفاده شده است. اگرچه مشکلات انتهای فصول کتب ساده تر از کتاب های سطح اُ تا اِی می باشند، اما کیفیت و محتوا با هم رقابت می کنند.
کتب درسی پاکستان بسیار متفاوت است. من و همکارانم سالهاست از مسئولین آموزشی پاکستان خواسته ایم به طور عمده کتب درسی که در سطح یک منطقه بومی چاپ می شوند را تغییر دهند: این کتاب ها در محتوا و آموزش و تربیت فقیر هستند و خیلی بد مطالب را ارائه کرده اند. در سال 2015 مطلبی در همین مورد از اینجانب در روزنامه داون پاکستان چاپ شد که می گفت «لطفا این کتاب ها را بسوزانید». این درخواست من ثابت کرد که کتب درسی سیستم آموزشی پاکستان زشت ترین و بی محتوا ترین کتب درسی در جهان است. دکتر انجم الطاف، رئیس پیشین علوم مدیریتی دانشگاه لاهور، به تازگی مضمون «پیش-1 آغاز گر ریاضیات» را تجزیه و تحلیل کرده است. این مضمون که تحت نظارت برنامه آموزشی ملی واحد تهیه شده چند هفته پیش به تمام مدارس پاکستان اعم از عمومی و خصوصی برای تدریس تحمیل شد.

دوما

با درنظرداشت تفرقه های مذهبی در افغانستان و جلوگیری از نظرات شخصی ملاها، مطالعات اسلامی(حنفی) به صورت جدا از مطالعات اسلامی جعفری تدریس می شود. موضوعات اسلامی به صورت سختگیرانه ای از موضوعات سکولار جدا شده اما کتب درسی جامع هستند و مضامینی چون«قرآن، شریعت النبوی(زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص)، اخلاق، تفسیر، تجوید، فقه و غیره در کتب اسلامی مکاتب تدریس می شود.
کتاب های خاصی که در مدرسه ها(مدارس دینی) مورد استفاده قرار می گیرد به موضوعات معمولی در ریاضی، علوم، انگلیسی و تاریخ می پردازد. این سیسم دو سطحی و محدود کردن موضوعات در قالب کتاب های دینی کار خوبی ست. اما برنامه آموزشی ملی واحد پاکستان به صورت عکس عمل می کند: موضوعات دینی در کتبی که مضامینی چون اردو، انگلیسی و دانش عمومی را تدریس می کند نفوذ کرده است: این کار کاملا بی معناست و مدرسه ها(مدارس دینی) و مکاتب عادی با هم اتصال نزدیکی یافته اند. محصلین مکاتب عادی مجبورند در مورد دنیای مدرن مطالعه کنند اما در مدارس دینی نودونه درصد محصلین(طلبه ها) هرگز به صورت حرفه ای ریاضی و دیگر علوم را فرا نمی گیرند. بنابراین، چرا باید کتاب های مشابه استفاده شود و محصلین را مجبور نمود امتحانات مشابه بدهند؟ این بدان معناست که دولت تحریک انصاف پاکستان به دنبال کمترین مخرج مشترک هست، حتی پایین تر از حد فعلی.

سوما

دولت پیشین افغانستان برای ایجاد هویت افغانستانی در کشوری با تکثر زبان های رایج از  کسانی که یک زبان را صحبت می کردند خواسته بود اساس زبان های دیگر را نیز فرا بگیرد. متون دری/عربی در صنوف یک تا دوازده تدریس می شد، تدریس پشتو از طریق فارسی و تدریس فارسی از طریق پشتو در برنامه آموزشی گنجانده شده بود. برای صنوف یک تا نه برای تدریس زبان های محلی به شمول «بلوچی، ازبکی، تاجیکی، ترکمنی، عربی و پشه ای» از فارسی و پشتو استفاده می شد.

در پاکستان اما از سال 1947 به بعد توجهی به زبان ها محلی نشده و بنگالی برای شروع در نظر گرفته شده است. یک فرد در پاکستان کجا می تواند یک کتاب رسمی یپدا کند که در آن برای آموزش زبان های «سندی، پشتو، بلوچی، پنجابی، هندکو، سرایکی، برهوی، شینا یا کشمیری استفاده شده باشد؟ در عوض اردو به همه تحمیل شده است. به طرز خنده اوری، بیشتر رهبران سیاسی در پاکستان تسلط کافی بر دیگر زبان های رایج در کشورشان ندارند. ناتوانی در بیان نظرات و منظور سبب شده ترکیبی از انگلیسی و اردو که می توان آن را «مینگلیس یا اردیش» خواند صحبت می شود.

کسی دقیق نمی داند صدها کتاب درسی که در سیستم آموزشی افغانستان استفاده می شود را چه کسی نوشته و تولید کرده است. اگر استثنائات را در نظر نگیریم، باید گفت نام نویسندگان بر روی کتاب ها درسی ذکر نشده است اما از آنجایی که محتویات محلی به وفور در کتاب ها گنجانده شده می توان گفت که نویسندگان کتب خارجی نبوده اند. منابع مالی و تمویل کننده چاپ کتاب که احتمالا «سازمان توسعه بین المللی امریکا» بنابر دلایل امنیتی هم روی جلد کتاب ها نوشته نشده است.

برای جالب تر نشان دادن کتاب ها تاریخ چاپ آنها به تاریخ هجری- 1398 ذکر شده است. این معادل سال میلادی 1978 یک سال قبل از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان می باشد. اما چاپ با کیفیت کتاب ها نشان می دهد که خیلی تازه اند.

اما سئوال اینجاست که آیا کتاب های درسی کنونی در حکومت آینده طالبان در  افغانستان استفاده خواهد شد؟ احتمال این کار خیلی زیاد است چون: در کتاب های تاریخ به جنایایت طالبان از سال 1996 تا 2001 آن طور که باید پرداخته نشده است. از سوی دیگر حکومت تازه طالبان به دلیل فرار نیروهای انسانی توانمند و با تجربه از افغانستان و کمبود بودجه قادر به ایجاد یک سیستم آموزشی با کیفیت نخواهد بود. هزاران تن از معلمین سخت کوش و با هوش و ویرایشگرانی که کتاب های کنونی را تهیه و تولید کردند اکنون افغانستان را ترک کرده اند.  

دولت های کرزی و  غنی ضعیف و فاسد بودند اما حداقل یک میراث محکم برای نسل آینده افغانستان از خود برجای گذاشتند. نمی توان گفت این سیستم آموزشی و کتاب های چاپ شده تماما به خاطر کمک های مالی خارجی ها در افغانستان بوده است چون پاکستان نیز سالهاست از کمک های مالی امریکا استفاده کرده است.

وضعیت کنونی آموزشی در پاکستان نشان می دهد که رهبران این کشور، نخست وزیر و به طور ویژه وزیر معارفش قبل از اینکه به بیشتر از این سیستم آموزشی پاکستان را به نابودی بکشانند می بایست مدل آموزشی افغانستان را مطالعه کنند. برنامه آموزشی ملی واحد کیفیت را کاهش داده سبب می شود نابرابری های آموزشی همچنان نادیده باقی بمانند. مشارکت پاکستان در دنیای مدرن تهوع آور است. رهبران ملی ما فقط یاد دارند دستور بدهند. آنها فکر نمی کنند، نمی شنوند و نمی خوانند. بیست سال بعد پاکستانی ها خواهند پرسید چه میراثی این رهبران از خود بر جای گذاشته است؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا