مروری کوتاه بر ظهور، گسترش، فعالیت و حامیان شاخه خراسان داعش
در اواسط سال ۲۰۱۴ میلادی، حافظ سعید خان، یکی از برجستهترین قوماندانان تحریک طالبان پاکستان (TTP) تاسیس شاخهی خراسان داعش یا دولت اسلامی عراق و شام را، برای اولین بار در مناطق کوهستانی نزدیک به خط فرضی دیورند در ولایت ننگرهار، اعلام کرد.
در ماه اکتوبر ۲۰۱۴ حافظ سعید خان از طریق مکالمهی تلفنی، با ابوبکر البغدادی رهبر داعش در عراق و سوریه بیعت کرد و متعاقباً از سوی البغدادی به حیث امیر ولایت خراسان داعش تعیین شد.
حافظ سعید خان که بنا بر دلایل نامعلوم و «مبهم» با مولانا فضلالله رهبر تحریک طالبان پاکستان، مخالفت ورزیده بود و راهش را از تحریک طالبان پاکستان جدا ساخته بود، با داشتن سابقه جهادی و عضویت در حلقه رهبری تحریک طالبان پاکستان، توانست تعداد زیادی از قوماندانان محلی این تحریک، به شمول سخنگوی آن شیخ مقبول و چند فرمانده ارشد دیگر را به عضویت شاخهی خراسان داعش درآورد و هسته بنیادین این گروه تروریستی را ایجاد کند.
همین هسته کوچک از حامیان حافظ سعید، که اکثرشان اتباع پاکستانی و باشندهگان مناطق قبایلی اورکزی و باجور در آن سوی خط فرضی دیورند بودند، به حیث «اولین شورای رهبری داعش شاخهی خراسان» به شمار میرود.
گروپهای متعدد طالبان پاکستانی اعم از اعضای تحریک طالبان پاکستان و لشکر اسلام که در سال ۲۰۱۰ میلادی دراثر شدت عملیات تصفیهای اردوی پاکستان تحت نام «ضرب عضب» در مناطق قبایلی، فرار کرده و از آن سوی خط فرضی دیورند به ولسوالیهای دهبالا و اچین ننگرهار پناه گزیده بودند، از جمله اولین گروپهای مسلح بودند که به شاخه خراسان داعش پیوستند. در اوایل ایجاد شاخه خراسان داعش، تمام اعضای شورای رهبری داعش اتباع پاکستانی و خاصتا افراد قبیله اورکزی بودند.
با تقرر ملا عبدالروف خادم به حیث معاون داعش در افغانستان در اواخر سال ۲۰۱۴، حلقهی جلب و جذب شاخه خراسان، فراتر از اتباع پاکستانی گسترش یافت (ملا عبدالروف خادم یکی از قوماندانان قبلی طالبان بود که بعد از سقوط حکومت طالبان، توسط امریکاییان اسیر شد و چندین سال در زندان گوانتانامو زندانی بود و بعد از رهایی از این زندان، توسط ملا عمر به حیث والی طالبان در ارزگان تعیین شد، ولی در سال ۲۰۱۱ بنا بر اختلافاتی که بین عبدالروف خادم و ملا عمر به میان آمد، از مقام ولایت ارزگان عزل شد.)
بعد از پیوستن عبدالروف خادم به داعش، شبکه جلب و جذب داعش در افغانستان و مناطق قبایلی آن سوی خط فرضی دیورند وسیع شد و چندین تن از قوماندانان ناراضی و رانده شده طالبان و جنگجویان مربوط به گروهکهای افراطی که توسط استخبارات پاکستان تمویل و تجهیز میشدند، مانند لشکر طیبه، جماعه الدعوه، لشکر جهنگوی، سپاه صحابه پاکستان، شبکه حقانی و تحریک اسلامی اوزبیکستان، نیز به آنها پیوستند.
در سال اول ایجاد شاخه خراسان داعش و بیعت «تلفنی» حافظ سعید خان با ابوبکر البغدادی، رهبر مرکزی داعش، شورای رهبری داعش در عراق و شام از تاسیس شاخه یا ولایت خراسان داعش با گرمی استقبال کردند و با نشر پیامهای صوتی و تصویری در شبکههای اجتماعی و مطبوعاتی مربوط داعش، آن را موفقیتی بزرگ و «دریچهی جدید نفوذ داعش در آسیای میانه و شبهقاره هند»، اعلام کردند.
طبق گزارشات موثق استخباراتی، ابوبکر البغدادی که در عراق و سوریه با موجی عظیم از حملات امریکاییان و متحدانش روبهرو بود، از تاسیس شاخه خراسان داعش خرسند بود و در صورت ضرورت، آن را پناهگاه و عقبه مصون برای جنگجویان فراری داعش میدانست. البغدادی که از عایدات سرشار تیل و نفت عراق پول کافی در دست داشت، حدودا مبلغ ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون دالر امریکایی به شاخه خراسان در سال ۲۰۱۶ کمک مالی کرد (کمک ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون دالری داعش به شاخه خراسان، توسط استخبارات امریکایی و منابع اوپراتیفی امنیت ملی افغانستان و محققان مطرح مبارزه با تروریزم و داعش، نیز تایید شده است.)
این کمک سخاوتمندانه مالی البغدادی به شاخه خراسان داعش، حافظ سعید خان و معاونش ملا روف خادم را قادر ساخت تا با خریداری اسلحه و مهمات کافی از بازار سیاه، گروپهای محلی خود را مجهز و مسلح کنند و پروسه دعوت و تنظیم خود را در شرق افغانستان فعالتر و وسیعتر سازند.
ایجاد شبکه فعال تبلیغاتی، تولید پیامهای تصویری و شنیداری و تبلیغات روانی، پرستیج جهانی داعش و منابع عایداتیاش توانست اکثر جنگجویان افراطی خارجی را که در افغانستان و مناطق قبایلی حضور داشتند، به این گروه جذب کند.
شاخه خراسان داعش با استفاده از پولهای کمک شده البغدادی توانست جنگجویان زیادی را از ساحات قبایلی پاکستان و مناطق شرقی افغانستان به صفوف خود جذب کند. در سال ۲۰۱۶ میلادی شاخه خراسان داعش به اوج سربازگیری خود رسید و تعداد جنگجویان این گروه از پنجاه نفر در ۲۰۱۴ به حدودا ۳۰۰۰ الی ۴۰۰۰ جنگجو در سال ۲۰۱۶ رسید. ساحات وسیع را در ولسوالیهای دهبالا، اچین، رودات و کوت در ولایت ننگرهار و چند ولسوالی کنر و نورستان را به حیث مراکز نظامی و تربیتی خویش به دست آوردند.
با توسعه ساحه کاری و عملیاتی در شرق افغانستان، داعش توانست منابع سرشار مالی را از معادن بیروج در کنر و نورستان، سنگهای کرومایت در مناطق شرقی ننگرهار و قاچاق چوب چهارتراش در کنر و نورستان به دست آورد و پشتوانه خوب مالی برای تمویل پرسونل و فعالیتهای تروریستی داعش تضمین شد.
روند گسترش و نفوذ داعش در مناطق شرقی افغانستان کماکان ادامه یافت و در سال ۲۰۱۶ سربازگیریهایش حتا به شمال کشور رسید و یک هسته داعش در ولسوالی درزاب ولایت جوزجان، نزدیک مرز با ترکمنستان، تحت فرماندهی ملا خطاب و قاری حکمت شروع به فعالیت کرد. ملا خطاب در سال ۲۰۱۸ توسط نیروهای مسلح افغانستان بازداشت شد و معاونانش عمر، ابو سمیه و قاری حکمت در عملیات جداگانه امریکاییها و نیروهای افغان در ولسوالی درزاب در همان سال کشته شدند و مولوی حبیبالرحمان اوزبیک جانشینشان در جوزجان تعیین شد. قاری حکمت که عضو قبلی حرکت اسلامی اوزبیکستان بود، توانست افراطیان زیاد تاجیکستانی، چچین، اوزبیک، قزاق، یوغور و قرغیز را که بعد از شکست داعش در عراق و شام فراری بودند، به صفوف شاخه خراسان داعش جذب کند و اکثرشان در ساحات ناامن بدخشان، جوزجان و کندز مخفیانه فعالیت میکردند.
شاخه ولایت خراسان داعش، با الهام از وحشت و کشتارهای بیرحمانه جنگجویان داعش در عراق و سوریه، به یک سلسله حملات فجیع، غیرانسانی و وحشیانه تروریستی در ننگرهار و کابل پرداختند. در ولسوالیهای دهبالا، اچین و کوت ننگرهار دهها تن از باشندهگان غیرنظامی را به جرم همکاری با دولت، به طور وحشیانه کشتند و در شهر کابل چندین حمله وحشیانه را انجام دادند که اکثر اهدافشان هموطنان اهل تشیع ما در غرب کابل بود. حملات مدهش داعش بالای اهداف نظامی و غیرنظامی در افغانستان و به خصوص شهر کابل، ادامه یافت و جان صدها هموطن ما را گرفت.
ایالات متحده امریکا که در عراق و شام داعش را شکست داده بود، از ظهور مجدد داعش در افغانستان به هراس آمده، با اتخاذ تدابیر شدید جنگی، حملات تهاجمی هوایی و اوپراتیفی را علیه جنگجویان داعش در افغانستان آغاز کرد. در اوایل سال ۲۰۱۶، قوای نظامی امریکا مستقر در افغانستان، از پنتاگون اجازه رسمی یافتند تا عملیات شدید ضربتی و قوی را علیه مراکز داعش در سراسر افغانستان آغاز کنند.
به مجرد کسب اجازه آغاز حملات تهاجمی در سال ۲۰۱۶ از سوی پنتاگون، نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان در همآهنگی با قوای مسلح افغانستان، توانستند ضربات کوبنده بر رهبری داعش وارد سازند.
نیروهای امریکایی با استفاده از طیارههای بدون سرنشین، تمام مراکز و مخفیگاههای داعش را در ننگرهار و کنرها به شدت بمباردمان کردند و در حدود ۴۰۰ جنگجوی داعش در این حملات از بین رفتند.
در جریان همین عملیات تهاجمی بود که امریکا «بزرگترین» بمب غیراتومی خود (مادر بمبها) را برای اولین بار در اپریل ۲۰۱۷ بالای یک مرکز مخفی داعش در ولسوالی اچین ننگرهار پرتاب کرد.
قوای امریکایی عملیات «هدفمند» را برای ترور رهبران داعش در افغانستان آغاز کرد و رهبران داعش را یکی پی دیگر از بین برد. حافظ سعید خان، موسس شاخه خراسان داعش، در جولای سال ۲۰۱۶ در یک حمله هوایی قوای امریکایی در ولایت ننگرهار کشته شد.
عبدالحسیب که بعد از ترور حافظ سعید خان به حیث امیر شاخه خراسان داعش انتخاب شده بود، نیز در اپریل ۲۰۱۷ در ننگرهار کشته شد. امیر بعدی شاخه خراسان داعش، ابو سید، در جولای ۲۰۱۷ در ننگرهار کشته شد و متعاقبا ابو سعد ارهابی اورکزی در اگست ۲۰۱۸ در یک حمله هوایی در ننگرهار از بین رفت. آخرین ضربه به رهبری داعش در افغانستان، بازداشت امیر برحال داعش عبدالله اورکزی است که به اسلم فاروقی نیز شهرت دارد. عبدالله اورکزی همراه با ۱۹ تن از جنگجویان داعش در اپریل ۲۰۲۰ توسط نیروهای امنیت ملی در کندهار بازداشت شد.
عبدالله اورکزی که باشنده اصلی اورکزی ایجنسی مربوط ولسوالی کوهات در خیبر پختونخواه پاکستان است، قبل از پیوستن به گروه تروریستی شاخه خراسان داعش، یکی از رهبران گروه رادیکال سنی «لشکر جهنگوی» بود. لشکر جهنگوی گروه تروریستان سلفی افراطی است که عمدتا علیه پیروان فقه جعفریه یا اهل تشیع در پاکستان و افغانستان حملات تروریستی انجام میدهد و در ایجاد تفرقه مذهبی بین مسلمانان اهل سنت و اهل تشیع فعالیت دارد.
عبدالله اورکزی با اسامه بن لادن و جنگجویان القاعده نیز روابط تنگاتنگ داشت.
بعد از شکست داعش در عراق و شام و از بین رفتن دولت اسلامی ابوبکر البغدادی، شاخه خراسان داعش تحت رهبری اتباع پاکستانی کماکان به فعالیتهای تروریستی خود ادامه داد.
استخبارات نظامی پاکستان (آیاسآی) که حامی و کفیل اکثر گروهکهای تروریستی در منطقه است، توانست از اوایل تاسیس شاخه خراسان داعش، افراد مطلوب خود را تحت پوشش تحریک طالبان پاکستان، سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، لشکر اسلام و لشکر طیبه در صفوف داعش جابهجا سازد تا بتواند به صورت غیرمستقیم فعالیتهای داعش را کنترل و مدیریت کند.
استخبارات پاکستان توانست رهبری داعش را یکی پی دیگر از افراد و منابع «تحت پوشش» خود تعیین کند.
تمام رهبران شاخه خراسان داعش و شورای رهبری آن در شش سال گذشته، اتباع پاکستانی بودند که قبلا با آیاسآی روابط کاری داشتند و یا در گروههای تروریستیای عضویت داشتند که توسط آیاسآی ایجاد شده بودند.
آیاسآی توانست با ادغام جنگجویان تحریک طالبان پاکستان در شاخه خراسان داعش، از فعالیتهای ضد منافع پاکستان توسط تحریک طالبان پاکستان به رهبری ملا فضلالله جلوگیری کند و ضربه محکم بر پیکر آن تحریک وارد ساخت.
داعش بنا بر داشتن عقاید سلفی، تکفیری و وهابی نتوانست در بین طالبان اهل سنت و حنفی افغانستان نفوذ پیدا کند و همین اختلافات باعث شد که جنگهای شدیدی بین طالبان و داعش در مناطق مختلف افغانستان رخ دهد. آیاسآی کوشید تا از رویاروییهای نظامی طالبان با داعش جلوگیری کند و توسط افراد خاص خود در شبکه حقانی زمینه مخفیانه همکاری غیرمستقبم طالبان و داعش را میسر ساخت. طالبان شورای کویته و کندهار جداً با داعش مخالفت دارد، ولی شبکه حقانی و شورای پشاور طالبان، به دستور آیاسآی با داعش روابط مخفی همکاری دارند.
وارخطایی و سراسیمه شدن استخبارات پاکستان بعد از بازداشت شدن اسلم فاروقی توسط نیروهای امنیت ملی افغانستان در ماه گذشته دال بر حمایتشان از این گروه است. قبلا چهار تن از رهبران داعش توسط نیروهای افغان و امریکایی در ننگرهار کشته شدند، اما آیاسآی هیچ عکسالعمل جدی نشان نداد، ولی به مجرد دستگیری اسلم فاروقی، ادارات استخباراتی و حتا دیپلماتیک پاکستان با وارخطایی و عجله خواستار استرداد او به پاکستان شدند.
پاکستان هراس دارد که ممکن اسلم فاروقی در جریان تحقیق در زندان امنیت ملی افغانستان، از روابط تنگاتنگ شاخه خراسان داعش با آیاسآی پرده بردارد.
آیاسآی با داشتن استراتژی درازمدت و مدون خویش برای استفاده از گروهکهای تروریستی «نیابتی» به خاطر حفظ منافع خویش و تهدید غیرمستقیم رقیبان منطقهای خویش توسط این گروهکها، تجربه چهلساله دارد.
پاکستان توانسته است در طول چهل سال گذشته گروهکهای مختلف جهادی و افراطیون مذهبی را به طور نیابتی، برای تحقق اهداف ملی و امنیتی خود و تطبیق برنامه «عمق استراتژیک» خود در منطقه به کار گیرد.
تعدد گروههای تروریستی و کثرتگرایی در ایجاد احزاب افراطی، پالیسی محرم و درازمدت آیاسآی است. با تمویل و تجهیز چندین گروهک افراطی، پاکستان در تطبیق برنامههایش دست بالا دارد. اگر احیانا کدام گروه منافع پاکستان را کماحقه تامین نتواند و یا مخالفت کند، گروهی دیگر طور «بدیل» خودکار آماده جانشینی گروه اولی میشود و در تطبیق برنامههای پاکستان از آن کار گرفته میشود.
بعد از توافق صلح طالبان با ایالات متحده امریکا، استخبارات پاکستان توانست با دخیل ساختن نام و نشان داعش، اکثر حملات تروریستی طالبان را به نام داعش مسما سازد و طالبان را برائت دهد، در حالی که اکثر این حملات با مدیریت آیاسآی و همکاری عملیاتی و ساحهای شبکه حقانی صورت میگیرد. شاخه خراسان داعش بنا بر ضربات کوبنده امریکاییها و نیروهای مسلح افغان جدا متلاشی شده و در وضعیتی نیست که به تنهایی چنین عملیات پیچیده و بزرگ را اجرا کند.
شاخه خراسان داعش، با وجود وفاداری علنی به آرمان و روایت افراطی و تکفیری داعش، به یکی از گروهکهای نیابتی تروریستی تحت مدیریت آیاسآی مبدل گشته و در همآهنگی با گروهکهای دیگر تروریستی، برای تطبیق اهداف شوم استخبارات پاکستان در منطقه، فعالیت میکند.
لطف الله مشعل