سیاستمصاحبه و گزارش

مذاکرات صلح افغانستان، پرهیاهو و توخالی!

گروه طالبان با نشر خبرنامه‌ای گفته هدف نشست بین‌الافغانی در قطر، در چارچوب تلاش‌ها برای صلح است؛ اما شرکت‌کنندگان تنها «نظریات و پالیسی‌های» خود را بیان می‌کنند.
 
در خبرنامه این گروه تاکید شده که در نشست پیش‌رو هیچ کسی به نمایندگی از حکومت اشتراک ندارد و اگر مانند نشست قبلی افرادی وابسته به حکومت در آن اشتراک داشته باشند، به گونه شخصی شرکت می‌کنند و نظریات شخصی‌شان را ابراز می‌کنند.
 
در همین حال، زلمی خلیلزاد، شب گذشته در توییتی اعلامیه‌ای از سفارت امریکا را منتشر کرد که براساس آن، قرار است در نشست دوحه نمایندگانی از حکومت افغانستان اشتراک کنند.
 
حکومت افغانستان نیز روز گذشته نخستین نشست «شورای عالیرهبری مصالحه» را برگزار کرد. این شورا قرار است اعضای گروه مذاکره‌کننده با طالبان را تعیین و انتخاب کند.
 
پس از سفر خلیلزاد به کابل و دیدار با سران دولت افغانستان گفته شد که بر موضع متحد در مذاکرات صلح تاکید شده است.
 
ظاهرا در این مرحله از سفر، مأموریت اصلی خلیلزاد فشار وارد کردن بر حکومت آقای غنی برای تشکیل یک تیم مذاکره کننده قوی، غیر قومی، ملی و فراجناحی بود. او پیشتر در گفتگو با یک شبکه تلویزیونی محلی در کابل، از اینکه حکومت و سیاستمداران و رهبران افغان پس از شش ماه هنوز نتوانسته اند روی تشکیل یک تیم مذاکره کننده، توافق کنند، به شدت انتقاد کرده و با بیان جمله های تحقیرآمیز، رویکرد حکومت در این زمینه را نکوهش کرده بود. با این حال، با توجه به محتوای توییت های اخیر او، به نظر می رسد نماینده ویژه امریکا این بار، کابل را با رضایت نسبی ترک کرده است؛ زیرا اشرف غنی در نهایت، به تشکیل یک شورای عالی مصالحه تن درداد؛ شورایی که باید اعضای تیم مذاکره کننده با طالبان را مشخص کند.
 
این اما پایان ماجرا نیست و نمی تواند نقش آینده حکومت در مذاکرات صلح را به روشنی تعیین کند. اعلامیه تازه طالبان، بار دیگر ابهام های جدیدی را ایجاد کرده است. آن گونه که در این اعلامیه بازتاب یافته، طالبان همچنان از گفتگوی مستقیم و مستقل با حکومت، پرهیز می کنند و وجود و حضور رسمی آن در مذاکرات را برنمی تابند و به رسمیت نمی شناسند.
 
از جانب دیگر، رفتار تحقیرآمیز طالبان مبنی بر انکار صریح و تحقیرآمیز یک دولت مستقل و مستقر در کابل، تنها مسأله پیچیده فراراه چشم انداز مذاکرات صلح نیست. موضوع دیگر این است که اشرف غنی و تیم قومی او در ارگ ریاست جمهوری، همچنان به همه چیز، نگاه انحصاری و دیکتاتورمآبانه دارند. آنها علیرغم آنکه تحت فشار شدید زلمی خلیلزاد، در نهایت به تشکیل یک شورای مصالحه، گردن گذاردند؛ اما حتی در همین حرکت هم به شدت انحصارگرایانه و تمامیت خواهانه رفتار کرده اند. حذف هدفمند شماری از رهبران و جریان های سیاسی از حضور و نقش آفرینی در فرایند مذاکرات صلح در چارچوب این شورا یکی از مواردی است که به اعتبار و جایگاه ملی و فراجناحی آن لطمه خواهد زد. این همان چیزی است که موضع طرف مقابل طالبان در گفتگوهای بین الافغانی صلح را به شدت تضعیف خواهد کرد؛ زیرا طالبان چنانچه سال ها پیش در نخستین روزهای ظهور خود نشان دادند، قدرت اصلی خود را بر واگرایی و نفاق و هم ستیزی جریان های مخالف اش بنا می کنند و با استفاده از چنین بستر و زمینه ای، اراده و خواست خود را بر طرف های مقابل، تحمیل می کنند.
 
بنابراین، حکومت آقای غنی تا زمانی که نتوانسته در داخل نظام، یک انسجام نیرومند و فراگیر ملی را بر محور صلح ایجاد کند، هرگز نخواهد توانست رویکرد انعطاف ناپذیرانه طالبان در امتناع از مذاکره با دولت و به رسمیت شناختن شأن حقوقی و جایگاه سیاسی آن در فرایند صلح را بشکند و بر آن غلبه کند.
 
به بیان دیگر،‌ او اگر حضور همه طیف ها و اقشار مؤثر سیاسی و قومی در روند صلح را نپذیرد و همچنان با خشم و خیره سری، مخالفانش را بیگانه و بیرون از این مجموعه قلمداد کند، بی تردید بیهوده و مذبوحانه برای مذاکره با طالبان، تقلا کرده و در نتیجه، تمامی گام ها و حرکت های اخیر در کابل نیز هیاهوی بسیار برای هیچ خواهد بود و عملا نقش و اثر و پیامدی برای صلح با طالبان در پی نخواهد آورد.
 

علی موسوی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا