قضاوت تاریخ در مورد اشرف غنی
با گذشت بیش از یک ماه، هنوز اشرفغنی برای بخشی از جامعه محبوبیت و مقبولیت دارد، او فرد متفکری بود و هست، خدمتی که به جامعهای قبیلهای افغانستان کرد، با هیچ حکمروایی قابل ملاحظه نیست. او بارها گفته بود فصل ناتمام امانی را تمام میکند، حالا میبینیم که چنانهم کرد، شاید بیشتر از چیزی که انتظارش میرفت.
امانالله با معاهده راولپندی، مرز دیورند را به رسمیت شناخت تا بتواند بدون دغدغه بر این ممکلت شاهی کند، اینکه چرا و چگونه از قدرت افتاد تاریخ قضاوت میکند، اما اشرفغنی خوب تفسیر کرد و فصلی را که امانالله نتوانست خوب تمام کند، او با تقدیم تمام کشور به غلجائیها و درانیها تمام کرد.
طی ۷ سال ریاست جمهوری، نزدیکترین افراد به کاخ را مات کرد، عدهای هم ناخواسته با توطئهای که شاید انتظارش را نمیداشتند با پول و سمتهای سمبولیک معامله کردند تا اشرفغنی بتواند در طرح خود کامیاب شود، طرحی که بر اساس آن تمام کشور را دو دستی به قبیلهای خویش داد و تمام اقوام را زیر دستان جبارگونهای عبدالرحمنی قرار داد.
اکنون، اندک تاجیکها در آخرین سنگرهای آزادی میجنگند و تمام دارایی، پایگاه و جایگاه خود را از دست رفته میبینند، هزارهها انتظار دارند تا لیسهای معرفت و دانشگاه ابنسینا باز بماند و مذهبشان رافضی نامیده نشود، ازبیکها که هویت و زبانشان را احتمالا از دست رفته فکر میکنند در اندیشه انتقام نگرفتن از ایشان بابت کشتار دشت لیلی هستند و روشنفکران پشتونهم یا سکوت و فرار کرده و یا هم از داخل و خارج برای این فصل امانی-احمدزایی هورا هورا میگویند.
توپ بازی در جایی است که غنی میخواست، ما در مکتب کمتر تاریخ واقعی خواندیم، شکی نیست، تاریخ برای فرزندان ما از اشرفغنی به عنوان یک قهرمان و با پسوند (بابا) داستانسرائی کند که توانسته افغانستان را با همکاری برادران خود از چنگال و تسلط دهها کشور نجات دهد، همینطور هم میشود، این را هم تاریخ به ما یاد داده است.
اگر با توجه به اینهمه، باز به متفکر بودن اشرفغنی شک کنیم، بهخود جفا کردهایم، مجله پروسپکت او را ناحق متفکر دوم معرفی کرد، او با کارکردهای خود ثابت کرد که متفکر اول جهان است، اینکه ما تجربه دیپلماتیک نداریم گناهش با غنی نیست. اشرفغنی بارها این را به ما ثابت کرده است.
کابل ویس