فقر و ناامنی محصول حضور نیروهای امریکایی در افغانستان!
توییتی از رنو اُمُکری نویسنده و فعال مدنی نایجریایی سبب نوشتن این سیاهه شد. این نویسنده و فعال مدنی افریقایی در توییتی، نسبت به دارایی های معدنی افغانستان افزایش فقر به رغم آن اشاره کرده است.
توییت رنو اُمُکری:« افغانستان یکی از فقیرترین کشورهای حال حاضر در دنیا است که به طور دائم در جستجوی مساعدت های بین المللی است. با این حال، به ارزش بیش از یک تریلیون دالر مواد معدنی موجود در خاک خود دارد. اگر آنچه را که خدا برای شما قرار داده است استفاده ننمایید، مجبور خواهید شد تا التماس کسانی را که ضعیف تر از خودتان است کنید!».
برای دریافتن چرایی فقر فزاینده در کشور، ایجاد جامعه طبقاتی و وابستگی کشور به کمکهای جامعه جهانی به رغم ثروت عظیمی که در دل دشتها و کوههای کشور خوابیده، باید کمی به عقب برگردیم- به زمان حضور نظامیان شوروی در افغانستان و حتا کمی پیشتر از آن.
هرچند کشور از دورههای گذشته تاکنون دچار فقر فزاینده بود، ولی گاه گاهی در تاریخ ۱۰۰ سال اخیر جهشهای اجتماعی و اقتصادی را نیز شاهد بوده است.
دوره اول در زمان صدارت ده ساله محمد داوود بود، در آن دوره برخی شاهراههای کشور ساخته شد، گاز طبیعی جوزجان استخراج شد و سرمایهگذاری روی ساخت کارخانههای تولیدی آغاز شد.
دوره دوم جهش اقتصادی کشور بر میگردد به زمان اشغال از سوی نیروهای شوروی. در این دوره هرچند استقلال سیاسی کشور زیر سوال رفت و مشکلات زیادی خلق شد، ولی دست کم روی زیربناها، استخراج معادن و فعالیت کارخانهها سرمایهگذاری خوبی صورت گرفت. جامعه طبقاتی نشد و فقر و ثروت به صورت دو قطب در جامعه مطر نشد.
دوره سوم اما مهمتر از تمام دورههای قبلی است. باید چرایی فقر فزاینده، ایجاد جامعه طبقاتی و وابستگی مطلق کشور را به کمکهای جامعه جهانی در این دوره جستوجو کرد.
از سال ۲۰۰۱ تاکنون که نیروهای امریکایی در کشور ما حضور گسترده نظامی و سیاسی دارند، فقط از سطح ۵۰درصد گذشته، جامعه به دو قطب فقیر و ثروتمند تقسیم شده و ثروتهای زیر زمینی ما هیچ کمک به حال جامعه نشده است.
اختلاف و تضاد طبقاتی را که در نزدیک به ۲۰ سال اخیر در کشور به میان آمده، میتوان از چهره شهرها و ساختمانهای کوچهها دریافت. در این برهه زمانی هرچند ثروت عظیمی از سوی جامعه جهانی به کشور سرازیر شد، ولی از یک طرف فساد اداری با حضور امریکاییها گسترش یافت و از سوی دیگر بخشی از جامعه در فقر مطلق فرو رفت و بخشی دیگر از جامعه به صورت بیسابقه ثروتمند گشت.
حضور امریکا در افغانستان در شهر و روستا عدم رضایت شهروندان را از نظام افزایش داد. کمکهای خارجی فقط در سطح روبنا ها بوده هیچ توجه به زیربنا سازی انجام نشده است.
امریکاییها نه روی استخراج معادن سرمایهگذاری کردند و نه کمکها را گذاشتند که از مجرای حکومت و مطابق نیازمندیهای جامعه افغانستان مصرف کند.
یک مورد یادم است که نقل میکنم. قرار بود دستگاه تولید برق حرارتی با هزینه ۱ میلیارد دالر در مزارشریف ساخته شود که میتوانست دست کم برق ولایات شمالی را تامین میکرد، ولی به شمول امریکا هیچ کشور غربی حاضر نشد روی آن سرمایه گذاری کند، در عوض روی واردات برق از کشورهای همسایه سرمایه گذاری شد.
امریکا در افغانستان مدعی است که بیش از ۱تریلیون دالر مصرف کرده است، ولی به رغم آن فقط اکنون از سطح ۵۰ درصد گذشته و جامعه به سوی یک اقلیت چاق و اکثریت لاغر در حرکت است. در چنین وضعیتی میتوان نتیجه گرفت که حضور ۱۸ ساله امریکا در افغانستان و کمکهای هزار میلیارد دالری آن برای کشور ما نه تنها که درد فقر ما را درمان نکرده، در کنار آن سبب افزایش فقر و وابستگی کشور ما به کمکهای خارجی نیز شده است.
خبرگزاری دید