سیاستمصاحبه و گزارش

سفرهای متعدد مقامات افغانستانی به پاکستان با چه اهدافی صورت گرفت؟

چند هفته قبل داکتر عبدالله به عنوان شخص نخست مسوول در امور صلح با طالبان از سوی دولت سفر دو روزه‌یی به پاکستان داشت. حکومت پاکستان در ظاهر پذیرایی و استقبال گرمی از وی انجام داد. آقای عبدالله با شخصیت‌های گوناگون پاکستان ملاقات کرد و سخنرانی‌هایی در جمع دانش‌جویان و محافل پاکستانی انجام داد. طبق  روال معمول رفتار سیاست‌مداران در کشورهای جهان سوم، از گفت‌وگوها و نتایج این سفر معلومات خاص و مشخصی ارایه نشد. ظاهرا پاکستان خود را علاقه‌مند به ایجاد صلح و متعهد به این موضوع حساس در افغانستان نشان می‌دهد. در سفر رییس شورای عالی مصلح افغانستان به پاکستان هم این وعده و وعیدها تکرار شده و حداقل در پشت تریبون و از طریق بیانیه‌های رسمی و صحبت با خبرنگاران، حکومت پاکستان خود را متمایل به ایجاد صلح به سرپرستی افغان‌ها در افغانستان قلم‌داد می‌کند.

چند روزی از سفر عبدالله به پاکستان نگذشته بود که گلبدین حکمتیار در سفری پر هیاهو به پاکستان رفت و از ایشان هم به گرمی استقبال شد. آقای حکمتیار سفر خود را برای پیگیری صلح افغانستان و گفت‌وگو در این مورد با سران پاکستان عنوان کرد. او در این سفر با مقامات رسمی پاکستان مانند عارف علوی رئیس جمهور، شاه محمود قریشی وزیر خارجه و عمران خان نخست وزیر پاکستان ملاقات داشته است. بازهم از چند و چون بیشتر گفت‌وگوها و نتایج آن خبری در دست نیست. اقای حکمتیار منصب رسمی در حکومت افغانستان ندارد و سفر ایشان بعد از سفر عبدالله به پاکستان می‌تواند تا حدودی از دغدغه‌های غنی در مورد سفر عبدالله حکایت کند. خیلی بعید است که این سفر بدون مشورت با غنی و بدون هماهنگی مقامات در ارگ صورت گرفته باشد. گلبدین حکمتیار در دست‌گاه امنیتی و سیاسی پاکستان چهره آشنایی است. زمانی او با هدایت و پشتیبانی بی دریغ پاکستان اکثر کمک‌های جهانی برای مجاهدین افغانستان را به حزب خودش جذب می‌کرد و وزنه سیاسی و نظامی سنگینی در افغانستان به شمار می‌رفت. اما با عدم پیشرفت و ناکامی او در پیش‌برد اهداف سیاسی پاکستان، ای اس آی از حکمتیار ناامید شد و با راه اندازی جریان طالبان، عملا این چهره پرقدرت گذشته را به حاشیه راند. حکمتیار دیگر هیچ‌گاه اهمیت سابقش را باز نیافت و در آخر چاره‌یی جز صلح و دست کشیدن از جنگ نداشت و مجبور شد تا به جای کشته شدن، تن به صلح بدهد. حکمتیار زمانی یکی از طرف‌های اصلی قدرت در کشور بود اما حالا تحت نظارت دولت و پشتیبانی حکومت در کابل زندگی می‌کند.

 اما این روزها حضور او در کابل نه تغییری در وضعیت جنگ ایجاد کرده و نه حکومت از آن سودی برده است. حکمتیار در حقیقت یکی از ناکام‌ترین چهره‌های سیاسی در چنددهه اخیر در افغانستان است. او به هر چیزی چنگ می‌زند تا بلکه خود را دوباره به جای‌گاه سابقش برساند. حکمتیار برای این کار از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند، گاهی مسایل قومی را دامن می‌زند، زمانی هم مسایل اختلاف‌های مذهبی را پیش می‌کشد تا برای خود طرفدار جمع کند. هدف او از این کارها بدون شک تلاش برای نشان دادن خود به عنوان یک شخصیت تاثیر گذار در افغانستان و جلب نظر پاکستان است. حتی قبل از رفتن به پاکستان با راه اندازی تظاهرات مانع بزرگ‌داشت از سال‌روز کشته شدن داکتر نجیب در کابل شد.

با این همه شیرین کاری‌های حکمتیار برای اثبات موثریت خود، اما ستاره بخت این سیاست‌مدار همیشه ناراضی افول کرده و همین حالا هم در پروسه صلح و سازش طالبان به آمریکا عملا به حاشیه رفته است. سفر حکمتیار به پاکستان بیشتر نمادین است. بعید است که پاکستان دوباره روی این مهره سابقش سرمایه‌گذاری زیادی انجام دهد. اما داشتن ایشان در افغانستان برای روز مبادای پاکستان هم خالی از سود نخواهد بود. از این رو احتمالا پاکستانی‌ها به او دل‌گرمی زیادی داده اند. به همین خاطر، حکمتیار بلافاصله بعد از برگشت از پاکستان، منکر حضور پاکستانی‌ها در جنگ‌های اخیر کشور شده و خواهان ایجاد حکومت موقت شد، چیزی که خواست پاکستان هم هست! اما این روزها کمتر کسی است که این شخص و ایده‌هایش را جدی بگیرد.

در این روزها رییس پارلمان کشور هم به پاکستان رفته است تا سه ضلع مثلث مسافرین به این کشور، با حضور ایشان تکمیل شود. پارلمان کشور از نظر قانونی و حداقل در روی کاغذ، یکی از ارکان مهم حکومت است اما عملا این نهاد ضعیف ترین بخش حکومت به شمار می‌رود. در این چند سال نه مردم اعتمادی به وکلای منتخب خویش دارند و نه رییس جمهور به پارلمان و مصوبه‌هایش، توجهی دارد. نمایندگان مجلس ضعیف‌تر از آنی هستند که بتوانند نگرانی خاصی را برای دیگر بخش‌های حکومت خلق کنند و یا مشکل مردم را حل کنند. از این رو سفر رییس مجلس افغانستان به کشورهای دیگر، همانند وجود خود پارلمان در افغانستان، چندان جدی گرفته نمی‌شود.

سفر این سه مقام به پاکستان در فاصله‌های کوتاه، خیلی دور از انتظار است که دست‌آوردی در بر داشته باشد. استقبال گرم از این سه نفر در پاکستان نشان‌دهنده راحتی خیال سیاست‌مدارن کشور همسایه بابت افغانستان است. پایه‌های لرزان حکومت مرکزی افغانستان و تشدید حمله طالبان همزمان با اغاز روند صلح در قطر، موضوعی نیست که باعث خوشحالی پاکستان نباشد. پاکستان راهش را در افغانستان یافته است و با داشتن گروهی چون طالبان، به چیزی کم‌تر از سلطه کامل بر افغانستان راضی نیست. از این رو با رفتار دوگانه با حوصله بسیار هم میزبان مقامات حکومتی است و هم تمام و کمال از طالبان حمایت می‌کند. آنچه از ظاهر امر بر می آید، دولت افغانستان بدون هیچ دست‌آوردی با آزادی پنج هزار زندانی طالبان، کمک بزرگی به توانایی نظامی این گروه کرده است و نتایج این اشتباه حکومت در این روزها به خوبی در میادین جنگ و تشدید حمله‌های طالبان مشخص شده است. افزایش ناامنی‌ها در شهرها و ناتوانی حکومت در کنترل وضعیت، زمان را به سود طالبان و پاکستان تغییر داده و ادامه این وضعیت، باعث نارضایتی بیش‌تر شهرنشینان شده و جای‌گاه حکومت مرکزی را متزلزل‌تر خواهد کرد.

از این رو پاکستان با حوصله و اطمینان از داشتن حمایت آمریکا، منتظر گذر زمان نشسته است. طراحی سناریوی مذاکرات صلح در دوحه قطر برای خریدن زمان است. نه پاکستان به صلح در افغانستان اعتقادی دارد و نه طالبان به نمایندگی از این کشور به صلح و دادن امتیاز به رقیب‌ها راضی خواهد بود.

خامه پرس

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا