خیز امریکا در ایران عرب/رویکرد بایدن در قبال تحولات عراق
به دلیل نفوذ اجتماعی و سیاسی شیعیان عراق و تاثیر گذاری بر وضعیت شیعیان در سایر کشورهای عربی در سطح منطقه ای، عراق را ایران عرب می گویند. زیرا شیعیان در عراق علاوه بر ان که جمعیت قابل ملاحظه ای را تشکیل می دهند، تاثیر گذاری جدی در سطح منطقه ای نیز دارند. دلیل این امر به موقعیت ژیو استراتژیک عراق و جایگاه سیاسی و مذهبی این کشور در جهان تشیع باز می گردد.
اکنون مهم ترین پرسش این است که ایا «بایدن» طرح تجزیه عراق را اجرا خواهد کرد؟ با اعلام پیروزی «جو بایدن» طراح نظریه تجزیه عراق در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، نحوه تعامل او با پرونده عراق چگونه خواهد بود؟ بویژه که وی با چالش لاینفک بودن دو پرونده ایران و عراق مواجه است. در حالی که هر دو نامزد دموکرات و جمهوریخواه ریاستجمهوری آمریکا در کمپینها و مناظرات انتخاباتی خود از پرداختن به پرونده عراق پرهیز کردند تا از پیامدهای منفی اظهارنظر درباره عراق بر انتخابات در امان بمانند اما هر دو به خوبی از اهمیت این پرونده برای سیاست خارجه آمریکا آگاه بودند و هر یک برای تعامل با این پرونده، شیوه خاصی و چه بسا متفاوتی را در سر میپروراندند.
هرچند که بررسی موضعگیریهای غیر انتخاباتی هر دو طرف نشان میدهد که هر دو از تجزیه این کشور استقبال میکنند.حال که انتخابات پایان یافته و تا ورود «جو بایدن» به کاخ سفید راهی نمانده، وی باید موضع مشخصی برای عراق داشته باشد. وی که صاحب نظریه تجزیه عراق به سه اقلیم کردی، سنی و شیعی است و اشراف ویژهای بر روی پرونده عراق دارد و تاکنون ۲۷ سفر به این کشور داشته و روابط نزدیکی با برخی سیاستمداران عراقی دارد، شاید بتواند بیش از ترامپ در این پرونده برای واشنگتن دستاورد کسب کند.با توجه به انتظاراتی که از رئیسجمهور جدید آمریکا میرود، از «جو بایدن» دموکراتی که پشت درهای کاخ سفید منتظر ورود است، خواسته خواهد شد که تغییرات زیادی ایجاد کند.
سازماندهی و بازترسیم وجهه آمریکا که به دلیل اقدامات رئیسجمهور سابق متزلزل شده، بر گردن او خواهد بود. رئیسجمهوری که اگر قرار بود چهار سال دیگر باقی بماند، بزرگترین کشور جهان را به هرج و مرجی بیپایان میکشاند.موضوع عراق که اینبار در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا وارد نشد، یک پرونده دایمی بر روی میز رئیسجمهور جدید آمریکا خواهد بود. رئیسجمهور دموکراتی که در دوره ریاستجمهوری «جورج بوشِ» پسر به آغاز جنگ در عراق رای داد و پس از آن نظرش را تغییر داد.این دموکرات از طرفداران تجزیه و تقسیم عراق بود.
زمانی که او یک عضو در مجلس سنا در سال ۲۰۰۶ بود،در روزهایی که نیروهای آمریکایی زیر آتش نیروهای مقاومت عراق بودند و شمار حملات روزانه آنها علیه آمریکاییها به هزار بار هم میرسید، در آنروزها، بایدن پیشنهاد تقسیم عراق به سه منطقه نیمه خودمختار شیعی، سنی و کُردی را ارائه کرد. وی معتقد بود که این تقسیم به نیروهای آمریکایی اجازه خواهد داد تا در سال ۲۰۰۸ از عراق عقبنشینی کنند در غیر این صورت، عراق وارد گردابی از خشونت طائفهای خواهد شد که ممکن است به عدم ثبات در منطقه منجر شود.پیشبینی بایدن محقق شد و مدت کوتاهی پس از آن، جنگی طائفهای در عراق آغاز شد که بیش از دو سال طول کشید. به این ترتیب عراق، وارد یک تونل فرقهای و طائفهای شد که به نظر میرسد به خوبی از سوی کهنهکاران سیاست آمریکا برنامهریزی و طراحی شده بود. بایدن ۲۷ بار به عراق سفر کرده است و رابطه خوبی با این پرونده و سیاستمداران عراق دارد.
لذا انتظار میرود که وی به شیوهای متفاوت از ترامپ جمهوریخواه با این پرونده برخورد کند. برخی همپیمانان آمریکا در عراق ترامپ را به عنوان سلاحی برای کاهش نفوذ ایران در کشورشان میدیدند. البته ترامپ چنین خواستهای را محقق نساخت و هیچ اقدامی جز یک تهدید به بستن سفارت آمریکا در بغداد که در دوره او به سیبل حملات راکتی عراقیها تبدیل شده بود، نکرد. بنابراین اگر بایدن به دنبال موفقیت در پرونده عراق است اکنون باید دیدگاه خود را از نو سازماندهی کند زیرا عراق امروز عراقی نیست که بخواهد تئوری تقسیم آن به سه منطقه نیمه خودمختار را اجرایی کند. عراق امروز در بدترین مراحل تاریخی خود قرار دارد و حتی آمریکایی که از حمایت و همراهی گروههای سیاسی متعددی در عراق برخوردار بوده امروز خود را در لحظهای خارج از حساب و کتابهای این کشور میبیند و نه زمینی دارد و نه نفوذی و نه حتی قدرت در دخالت برای تصمیمگیریهای سیاسی. فشار اقتصادی فوقالعاده ترامپ علیه ایران موجب شد که این کشور به گزینه افزایش نفوذش در عراق روی بیاورد و به مدد همین سیاست آمریکا، عراق به عنوان حیاط خلوت ایران راهی برای دورزدن تحریمها به شمار آمد.
اکنون به نظر نمیرسد که بایدن بخواهد مانند ترامپ با دو پرونده عراق و ایران که اکنون در حکم یک پرونده هستند و هر یک بر دیگری تاثیر دارند، برخورد کند. وی تلاش خواهد کرد تا توافق جدیدی با ایران امضا کند و ممکن است که به بازگشت مشروط به توافق هستهای منجر شود. این چیزی بود که ترامپ نیز آن را میخواست اما عدم سازش ایران و عدم تمایلش به امتیازدهی این توافق را تا زمان آمدن رئیسجمهور جدید آمریکا به تاخیر انداخت.بر اساس این تحلیل، آمریکا پس از ترامپ به دنبال آن است که منافع از دست رفته خود در عراق را بازپس گیرد.
منافعی که به دلیل نفوذ ایران که هرگونه حضور آمریکا در عراق را ـ به ویژه پس از ترور جنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در اوایل سال جاری میلادی در نزدیکی میدان هوایی بغداد- رد میکند و نیز به دلیل سیاستهای ترامپ از جمله تهدید زیاد و اقدام اندک، اکنون از دست رفته است.البته با بعید ندانستن خیز آمریکا برای تجزیه عراق به بهانه فشار بر ایران این نتیجه به دست می اید: درست است که بایدن صاحب نظریه تقسیم عراق به سه اقلیم نیمه خودمختار است اما شاید دیگر، وی تمایل چندانی به اجرای این نظریه نداشته باشد به ویژه که منافع آمریکا تا به این لحظه در یکپارچگی عراق نهفته است اما این احتمال وجود دارد در پی مخالفت ایران با گشودن راه بر روی حضور و نفوذ آمریکا در عراق، بار دیگر نظریه قدیمی بایدن در اینباره احیاء و مطرح شود. به ویژه که برخی سیاستمداران عراقی هنوز علنا از ضرورت ایجاد اقلیمهای فدرالی بر اساس اصول طائفهای و نژادی سخن میگویند. پس آیا بایدن به عملی شدن چشمانداز ایجاد این اقلیمها تسریع خواهد بخشید یا منازعه نفوذ ایران-آمریکا به امر دیگری منتهی خواهد شد؟
داکتر عبدالطیف نظری