دیپلماسی داکتر خلیلزاد سبب شد که محمداشرف غنی به مذاکره با رهبران سیاسی بیرون از حکومت تن دهد و با آنان روی مذاکرات نمایندهگان نیروهای سیاسی افغانستان با طالبان در قطر و تشکیل هیأت همهشمول برای مذاکره با طالبان مشوره کند. به نظر میرسد که محمداشرف غنی با حامد کرزی، قانونی و آقای سیاف روی تشکیل یک هیأت چندحزبی و چندفرهنگی برای مذاکره با طالبان به نحوی به توافق رسیده است. از سخنان عمر داوودزی روشن شده است که در نشست قطر مقامهای دولتی هم میروند و آقای غنی حتماً یکی دو نفر را به نمایندهگی از خودش میفرستد. حامد کرزی سخت در تلاش بود که محمداشرف غنی یک یا دو مقام دولتی را به دوحه بفرستد تا در مذاکره با طالبان به عنوان نمایندهگان یک جناح حضور داشته باشند، اما آقای غنی تا دیروز در این مورد تصمیم نگرفته بود.
ترکیبی از فشارهای خلیلزاد و نیروهای سیاسی داخلی و میانجیگریهای عبدربالرسول سیاف، ارگ را وادار کرد تا به گفتوگوهای میانافغانی لبیک بگوید و حاضر شود که نمایندگان خودش را هم در ترکیب هیأت ملی مذاکرهکننده وارد سازد. چیزی که روشن است، این است که تمام رهبران سیاسی در نشست قطر به عنوان شهروندان جمهوری شرکت میکنند و از حکومت هم به عنوان نهاد مشروع این جمهوری نام میبرند، ولی روشن است که نقش حکومت وحدت ملی در گفتوگوهای قطر در حد یک جناح فروکاسته خواهد شد.
ولی مشورههای رییسجمهور غنی و تصمیمگیریهای او به باور برخی از سیاستمداران حتا امروز هم همهشمول نیست. با آنکه آقای غنی با محمدیونس قانونی و محمدمحقق گفتوگو میکند، اما محمدحنیف اتمر، مشاور پیشین امنیت ملی ارگ و نامزد انتخابات ریاست جمهوری، رأیزنیهای ریاست جمهوری و فهرست احتمالی هیأت مذاکرهکننده را همهشمول نمیداند. آقای اتمر با نشر اعلامیهای گفته است که حتا کار برگزاری جرگهی مشورتی هم بدون رأیزنی با او و مؤتلفانش انجام میشود. از لحن اعلامیهی او برمیآید که ایشان شاید درآینده جرگهی مشورتی را هم نامشروع اعلام کند.
واقعیت هم همین است که محمدحنیف اتمر در هیچ یک از جلسههایی که ارگ برای رأیزنی در مورد مذاکره با طالبان برگزار کرده است، حضور ندارد. روشن نیست که او خودش در این رأیزنیها نمیرود یا محمداشرف غنی از او دعوت نمیکند. آقای غنی، مشاور پیشین امنیت ملی خود را به عنوان رقیب انتخاباتیاش برگزیده است. امرالله صالح، نامزد معاونت اول ریاست جمهوری در تکت اشرف غنی هم پیوسته از تیم محمدحنیف اتمر انتقاد میکند. این امر نشاندهندهی آن است که تیم آقای غنی دستهی انتخاباتی محمدحنیف اتمر را رقیب اصلیاش تشخیص داده است. با این وجود، آقای اتمر از روند رأیزنی برای شرکت در نشست قطر و تشکیل هیأت همهشمول برای مذاکره با طالبان به دور است.
رسانههای پاکستانی به نقل از وزیر خارجهی آن کشور گزارش دادند که داکتر خلیلزاد، نماینده ویژه امریکا برای پایان جنگ افغانستان، به بلندپایهگان پاکستانی گفته است که نشست اواسط ماه اپریل در قطر شبیه نشست مسکو خواهد بود. معنای این سخن این است که در نشست قطر نیروهای سیاسی و شخصیتهای مهم افغانستان مثل نشست مسکو باهم مذاکره خواهند کرد. در نشست مسکو که در ماه فبروری سال جاری میلادی برگزار شد، دستهی انتخاباتی آقای اتمر حضور پررنگ داشت. شخص آقای اتمر هم در آن نشست شرکت کرده بود.
با این حال به نظر میرسد که در نشست دوحه اگر اتمر شرکت هم کند، بدون مشوره با آقای محمداشرف غنی شرکت خواهد بود. آقای اتمر به صورت بسیار علنی خواستار تشکیل یک حکومت سرپرست پس از اول جوزای سال جاری خورشیدی در کابل شده است. او به این باور است که صرف یک حکومت سرپرست میتواند یک انتخابات سراسری، همهشمول،آزاد و رقابتی را برگزار کند. او فکر میکند که اگر آقای غنی در رأس حکومت باشد، انتخابات را به سود خودش جهت میدهد. شاید همین موضعگیری او سبب شده است که فاصله میان آقای اتمر و آقای غنی بیشتر شود.
به احتمال زیاد کرزی میان غنی و اتمر میانجیگری خواهد کرد تا رأیزنیها در مورد نشست قطر بیشتر فراگیر شود. کرزی تلاش خواهد کرد تا اتمر را در موضع حمایت از هیأتی قرار دهد که قرار است به قطر برود و با طالبان مذاکره کند. ولی روشن نیست که تلاشهای احتمالی کرزی نتیجه میدهد یا نه. واقعیت این است که نشست مسکو فضای سیاسی کابل را انقطابی ساخته بود. در کنار فشارهای خلیلزاد و رهبران سیاسی، ترس از انقطابی شدن بیشتر فضای سیاسی کابل، اشرف غنی را وادار کرد تا با نشست میانافغانستانی در قطر مخالفت نکند و حتا نمایندهگانش را به آن نشست بفرستد.
طالبان مذاکره با حکومت افغانستان را به عنوان حکومت قبول ندارند، اما احتمال آن زیاد است که این گروه در جمع نمایندههای احزاب با نمایندهگان حکومت هم به عنوان نمایندهگان یک گروه مذاکره کنند. دیپلماتهای کشورهای کمککننده از جمله آقای خلیلزاد از محمداشرف غنی خواسته بودند که انعطاف نشان دهد و مذاکرهی طالبان با نماینده احزاب سیاسی را رد نکند. این دیپلماتها از آقای غنی خواسته بودند که دیالوگ میانافغانی را بپذیرد و اجازه دهد که مذاکرات میانافغانی برگزار شود.
حال آقای غنی هم به این دیالوگ راضی شده است. خلیلزاد هم روی همین نکته مانور میداد که اگر ارگ با دیالوگ میانافغانی موافقت نکند، انعطاف نشان ندهد و همچنان بر مذاکرهی حکومتمحور تأکید کند، تجربهی نشست مسکو تکرار میشود و فضای سیاسی کابل بیشتر انقطابی میگردد. حامد کرزی هم گفته بود که اگر محمداشرف غنی هم موافقت نکند، او در نشست قطر شرکت میکند و از تمام نفوذش کار میگیرد تا سلسلهی گفتوگوهای میانافغانستانی با طالبان ادامه یابد. داکتر عبدالله هم به این باور است که به صورت جدی با گفتوگوهای میانافغانی مخالفت صورت نگیرد. محمداشرف غنی زیر فشارهای داخلی و خارجی به تشکیل هیأت چندحزبی برای مذاکره و تأیید نشست قطر راضی شد، ولی روشن نیست که بالأخره فیصلههای نشست میانافغانستانی قطر یا نشست دیگر شبیه آن، چگونه عملی خواهد شد؟ اگر طالبان هیچ گاهی با حکومت به عنوان حکومت مذاکره نکنند، اقدامهای اعتمادساز مثل آزادی زندانیان یا اعلام آتشبس چگونه انجام خواهد شد؟ برای این سوالها فعلاً جواب روشن وجود ندارد.
در حال حاضر امریکا و طالبان با همدیگر در حال مذاکره هستند. طالبان خواستار خروج نیروهای امریکایی هستند و امریکاییها میخواهند که طالبان به آتشبس سراسری و مبارزه با القاعده و دیگر دشمنان امریکا تعهد کنند. طالبان شاید میخواهند که احزاب سیاسی افغانستان در نشست میانافغانی از آنان خواستار آتشبس شوند. برای ایالات متحده هم مهم است که بحث خروج تدریجی نیروهای آن کشور در یک نشست بزرگ احزاب سیاسی، جامعهی مدنی، فعالان حقوق زن و دیگر بخشهای جامعهی افغانستان مطرح شود. برای ایالات متحده مهم است که موضوع خروج تدریجی نیروهای آن کشور و روابط نظامی امریکا و افغانستان در آینده، صرف بر مبنای خواستهای یک گروه مسیر نیابد. شاید واشنگتن میخواهد که چنین مسایلی در نشست میانافغانی از طرف همهی احزاب سیاسی، نمایندهگان جامعهی مدنی و دیگر بخشهای جامعهی افغانستان برای صورت جمعی مطرح شود. به همین دلیل است که همه روی برگزاری گفتوگوهای میانافغانستانی تأکید میکنند.
8am