فروپاشی امپراطوری عثمانی و شکلگیری ترکیه جدید به رهبری آتاتورک از یکسو و سر بر آوردن ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در پی دو جنگ جهانی باعث شد که ایده نزدیکی به غرب در انقره به نزدیکی به آمریکا تعبیر و تفسیر شود. به خصوص که آمریکا تنها کشوری به شمار میآمد که میتوانست از لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی به حمایت و حفاظت از ترکیه در برابر اتحاد جماهیر شوروی بپردازد. از اینرو روابط نزدیک میان ترکیه و غرب در سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی در قالب روابط ترکیه و آمریکا شکل گرفت.
در حالی که در دوران جنگ سرد، محور اصلی روابط ترکیه و آمریکا را مقابله با تهدیدات احتمالی شوروی تشکیل میداد، در سالهای بعد، تمرکز همکاریهای دو کشور بر روی مسائل غرب آسیا، قفقاز، آسیای مرکزی، دریای سیاه و بالکان قرار گرفت. تغییر در تمرکز و اهداف موجب بروز روند جدیدی در روابط دو کشور شد که پیش از آن هرگز وجود نداشت. در واقع پایان جنگ سرد، بخشی از تهدیدات سنتی و منافع مشترک در روابط ترکیه و آمریکا را دگرگون کرد. به نحوی که ترکیه در فضای پس از جنگ سرد با موقعیت جدیدی در مناطق پیرامونی خود مواجه شد و تلاش کرد به تدریج وارد بازی مستقلی در این مناطق شود.
روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و همچنین وقوع رخداد ۱۱ سپتامبر در آمریکا دو مؤلفه مهمی بودند که بر روابط سنتی انقره و واشنگتن تاثیر قابل ملاحظهای گذاشتند. زیرا برای نخستینبار دولت ترکیه در یک اقدام مهم آمریکا یعنی لشگرکشی به عراق حاضر به همراهی با واشنگتن نشد. در سالهای بعد، به رغم آنکه باراک اوباما در سفر خود به انقره در سال ۲۰۰۹، ترکیه را کشوری توصیف کرد که «متحدی حیاتی برای آمریکا»ست و «نقش مهمی در اروپا» ایفا میکند، اما روابط دو کشور دستخوش تحولات گوناگونی شد.
شروع غافلگیرکننده بهار عربی در اواخر سال ۲۰۱۰ در تونس باعث بروز فرصتی جدید برای همکاری میان انقره و واشنگتن شد. به نحوی که با وجود اختلافات جزئی، همکاریها در مورد تونس، لیبی و مصر به خوبی میان طرفین پیش رفت. در آغاز بحران سوریه نیز به رغم آنکه هر دو طرف خواهان سقوط دولت اسد بودند اما به تدریج اختلافات آشکار شد. نقطه اوج این اختلافات هنگامی بود که ترکیه با پاسخ منفی ایالات متحده و ناتو به درخواست خود برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع و مناطق حائل در خاک سوریه مواجه شد. در ادامه ترکیه به دلیل بحران سوریه با مشکلاتی همچون سرازیر شدن موج پناهندگان و آوارگان و همچنین تقویت موقعیت پ.ک.ک و شاخههای اقماری آن در سوریه مواجه شد، با این حال هیچ حمایتی از سوی آمریکا دریافت نکرد. ترکیه حتی در بحران سقوط جنگنده روسی هم از حمایت لازم از سوی غرب برخوردار نشد و خود را تنها بازنده میدان دید. به همین دلیل اردوغان روز به روز از آمریکا ناامید شد و تلاش کرد روابط خود با ایران و روسیه را بازسازی کند و در پروسه ایجاد صلح در سوریه به مشارکت بپردازد. روی کار آمدن ترامپ در آمریکا هم به رغم آنکه در آغاز امیدهایی برای انقره بوجود آورد، اما گذر زمان نشان داد که دولت جدید کاخ سفید نیز نه تنها تمایلی به بهبود رابطه با انقره ندارد، بلکه ضمن حمایت از کردها به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه برخی از مقامات دولت ترکیه نیز پرداخت.
با این اوصاف بررسی اجمالی روابط ترکیه و آمریکا نشان میدهد که دو کشور از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه دچار اختلاف نظرهای جدی هم در روابط دوجانبه و هم در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی بودهاند، در حالی که پیش از آن معمولا انقره به عنوان بازیگری که کاملا پیرو فرمانهای واشنگتن هست، شناخته میشد. از اینرو به رغم آنکه در گذشته میزان اختلافات در روابط دو طرف چندان بارز نبود اما در سالهای اخیر مسائل و مشکلات متعددی در تعاملات دوجانبه انقره و واشنگتن پدید آمده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱.حمایت کاخ سفید از کردهای سوریه که انقره آنها را شاخه اقماری پ.ک.ک و گروهی تروریستی میداند؛
۲.انتقادهای آمریکا از دولت اردوغان در مورد عدم رعایت حقوق بشر، سرکوب نهادهای مدنی، رسانهها و احزاب مخالف؛
۳.مداخله آمریکا در امور داخلی ترکیه و حمایت از کودتای نافرجام ۲۰۱۶؛
۴.عدم استرداد فتحالله گولن به رغم تقاضای علنی انقره از واشنگتن؛
۵.کاهش ارزش لیر در برابر دالر به دلیل اعمال تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه برخی از مقامات دولت ترکیه؛
۶.افزایش تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد از ترکیه توسط ایالات متحده؛
علاوه بر این، در مباحث مرتبط با مسائل منطقهای و بینالمللی نیز تنشها و اختلافات متعددی در روابط ترکیه و آمریکا پدید آمده است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱.عدم حمایت آمریکا از طرحهای ترکیه در سوریه؛
۲.روابط رو به رشد ترکیه با روسیه و مسئله خرید سامانه دفاع موشکی اس ۴۰۰؛
۳.حمایت ترکیه از قطر در بحران روابط خارجی این کشور با عربستان سعودی؛
۴.نارضایتی انقره از سیاست آمریکا مبنی بر تروریستی شناختن اخوان المسلمین؛
۵.حمایت ترکیه از حماس در سرزمینهای اشغالی و مخالفت با طرح معامله قرن آمریکا؛
۶.حمایت ترکیه از دولت وفاق ملی در لیبی و پشتیبانی آمریکا از خلیفه حفتر؛
۷.خشم ترکیه از سخنان ترامپ و بایدن درباره کشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول توسط دولت عثمانی؛
۸.عدم همراهی انقره با سیاستهای یکجانبه و تحریمهای اقتصادی واشنگتن علیه جمهوری اسلامی ایران؛
مجموع موارد فوق نشان میدهد که در سالهای اخیر از میزان اشتراک نظر میان ترکیه و آمریکا در مورد مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی کاسته و بر سطح اختلافات افزوده شده است.
به این ترتیب، روابط ترکیه و آمریکا در طول سالهای اخیر با فراز و نشیبهای زیادی مواجه شده است. اگر چه در دوران جنگ سرد و حتی سالهای پس از آن نیز ترکیه عمدتا به عنوان متحد نزدیک آمریکا و عضوی از ناتو شناخته میشد و فعالیتهای منطقهای و بینالمللی خود را کاملاً هماهنگ با غرب پیش میبرد، اما در سالهای اخیر به موازات رشد ایدههای قدرتطلبانه در اردوغان و همفکران وی و همچنین تحولات مختلفی که در مناطق پیرامونی انقره روی داده، این کشور به تدریج دچار اختلاف نظرهایی در روابط دوجانبه و منطقهای خود با ایالات متحده آمریکا شده است. به نحوی که در حال حاضر فهرست اختلافات دو کشور بیش از اشتراکات آنها در مورد مسائل منطقهای و بینالمللی است. با این حال نمیتوان ترکیه را کشوری خارج از چارچوب ناتو تصور کرد. انقره به رغم وجود اختلافات بیشمار با واشنگتن، همچنان جایگاه ویژهای برای آمریکا در سیاست خارجی خود در نظر میگیرد و تلاش میکند به مواجهه مستقیم با این کشور نپردازد.
داکتر عبدالطیف نظری