نشست مسکو در مورد صلح افغانستان چندی پیش به میزبانی روسه و با شرکت نمایندگان طالبان، نمایندگان حکومت افغانستان، تعدادی از چهره های سرشناس سیاسی افغان و برخی کشورهای منطقه برگزار شد.
نکته مهم در نشست مسکو اعلام پایانی بود که امارت اسلامی طالبان را در افغانستان رد می کرد.
این موضع نشست مسکو و روسیه در قبال مسأله جنگ و صلح افغانستان با واکنش های متعددی روبرو شد و حکومت افغانستان از آن استقبال نمود.
یکی از کاربران فیس بوک به نام «انسانیت» در این مورد می نویسد:«ساده نگذریم، جدی فکر کنیم که چرا پاکستان در اعلامیۀ مسکو با چین و روسیه و امریکا و ایران و هند همصدا شد و به رهبران طالب گفت در افغانستان امارت یا حکومت الله نمیخواهد؟ پس وقتش رسیده که برای صلح ملی و ختم خونریزی در وطن، باری برای زندگی انسانی خود فکر کنیم که چرا امریکا به روسیه اخطار داد که وا به جانش اگر ثابت شود که به طالبان برای کُشتن عساکر امریکا پول داده باشد؟ اما چرا امریکا هیچ وقت به پاکستان اخطار نداد و نگفت که اگر ثابت شد که برای طالبان پول و سلاح و عقب جبهه داده که هزاران عسکر امریکا و ناتو را در افغانستان بکشند، باز پاکستان میداند و مسئولیت تجزیه شدنش؟
چون پاکستان بر اساس پیمان سیتو (SEATO) متحد ستراتیژیک امریکا برای امنیت منافع امریکا در جنوب آسیا ست. اسلامآباد در سپتامبر ۱۹۵۴در بدل به رسمیت شناختن خط دیورند یا تمامیت ارضی پاکستان توسط قصر سفید، در پیمان سیتو عهد بست مدافع امنیت منافع امریکا در جنوب آسیا باشد.
جناب عباس ستانکزی در نشست مسکو با روحیۀ فتح جناب کرزی را عامل جنگ گفت که چرا در سال ۲۰۱۱ خلاف امریکا شد و نگذاشت بیرق امارت بر دفتر دوحه بلند گردد. اما جناب کرزی با سر خم شنید و چیزی نگفت. اما جناب ستانکزی دقت نکرد که اگر کرزی خط دیورند را به رسمیت میشناخت، جنگ افغانستان وقت ختم شده بود. این که جناب کرزی خوبکرد یا بد که دیورند را به رسمیت نشناخت بحثش به جایش، اما وقتی اوباما جنابان کرزی و غنی را یکجائی به قصر سفید دعوت کرد و به رسمیت شناختن خط دیورند را از آنها خواست و آنها رد کردند، امریکا بر اساس پیمان سیتو طرف اسلام آباد را گرفت تا ارگ تمامیت ارضی پاکستان را احترام کرده مثل امریکا خط دیورند را به رسمیت بشناسد.
در ادامه دیدیم که وقتی جناب کرزی «نه» گفت و مقابل امریکا ایستاد، جنگ ابعاد پیچیده یافت، داعش پیدا شد و حال ارگ یومالبدتر و روزگار طالب یومالبهتر شد و در منطقه در عرض ارگ مطرح شدند.
پس، اگر از دید دیورند به جنگ و صلح قطر ببینیم، به نظرم سرنوشت طرفهای جنگ روشن شده است. یعنی حالا که خط دیورند به دل پاکستان تعیین و سراسر آن سیمخاردار کشیده شد، پس پاکستان ممکن است راست بگوید که برای حفظ امنیت منافع امریکا در جنوب آسیا، هم امارت نمیخواهد و هم نمیگذارد صلح قطر به شکست برسد. حال اگر طالبان با روحیۀ استقلال طلبی خود بر خلاف خواست پاکستان صلح قطر را شکست دادند، آیا جناب ملابرادر مطمین است که باز در پاکستان به زندان نمیافتد؟