اقتصاد و بازاریابی سینما در افغانستان
متاسفانه به کرات شنیده ایم که افغانستان سینما ندارد و اکثر تولیدات سینمایی کشور در سالهای اولیه ورود سینما انجام پذیرفته است و بیانگر این است که سینما همانند بسیاری از صنایع و هنرها درسالهای اخیر پس رفت داشته است.
اما از سویی دیگر تولیدات فراوانی هم داشته ایم که تنها اندکی از آنها روشنفکرانه بوده که قابل قدر است، و مابقی اکثریت تولیدات سینمایی عامه پسند و مردمی بوده که آن را نمیتوان سینما نامید، و اگر بخواهیم سینما بنامیم اجبارا سینمای «مقلد ناشی» خطاب خواهد شد، که این یک شکاف بسیار بزرگ بین دو نوع سینمای حاضر می باشد.
این درحالی است که کشور ما دارای استعدادها و نیروهای حائز اهمیتی هستند که متاسفانه بنا به شرایط گذشته کشور قادر به اجرای یک مدیریت استراتیژیک اقتصادی در این راستا نبوده اند.
یکی از راه های گسترش سینما در کشور، کشاندن مخاطبان به سینما است، که اصطلاحا بازاریابی داخلی سینما اطلاق می شود.
در این نوشتار کوتاه از اصطلاح «مصرف کننده» به جای مخاطب و محصول به جای «فیلم و سینما» استفاده می کنیم.
یکی از مهم ترین مطالعات بازاریابی، مطالعات مربوط به رفتار مصرف کننده هاست. اینکه افراد چه رفتارهایی در قبال یک محصول از خود بروز می دهند؟ که خود مستلزم دسته بندی افراد براساس ویژگی های مختلفی مثل: سن، میزان تحصیلات، میزان درآمد، جنسیت، زمان در اختیار و … است.
مرحله بعدی نتیجه گیری از میزان رضایت آنها در قبال محصول و تفاوت بین توقعات و ادراکات مصرف کننده است، به این صورتکه مخاطب از دیدن آنونس یک فیلم، توقعاتی را در ذهن خود بازسازی می کند و بعد از تماشای آن درک دیگری و البته جامع تری نسبت به آن فیلم پیدا می کند که این درک باعث تصمیم گیری او می گردد.
به عبارت دیگر آیا رضایتمندی در قبال محصول مصرفی دارد یا خیر؟ و اگر جواب مثبت باشد یعنی فیلمساز توانسته اشتهایی را در مخاطب ایجاد کند و آن، احساس نیاز به سینما و دیدن فیلم است. چرا که مصرف کننده محصولی مانند فیلم، تنها به دنبال ویژگی های عملکردی محصول نیست بلکه تجربه مصرف محصول است که او را ارضا می کند.
مصرف کنند گان عموما به دو دسته تقسیم بندی می شوند. آنهایی که فقط دنبال سرگرمی هستند و آنهایی که خواسته ای فراتر از سرگرمی دارند. لذا طبیعی است که میزان رضایتمندی مخاطبان از فیلم بسیار متنوع باشد، این ویژگی، صنعت سینما را ریسک پذیر کرده است و تبدیل به عاملی بازدارنده برای اکثر سرمایه گذاران شده است.
برای پیش بردن گامی در این راستا باید مطالعات دقیق و گسترده ای از علایق و انتظارات مخاطبین انجام شود و فاکتورهایی در راستای نیاز و رضایت مخاطبین تبیین گردد تا بتوان سینمای کشور را بار دیگر به اوج شکوفایی رساند.
سید حسن موسوی
بسيار عالي و پر محتوا، به اميد رشد و رونق هرچه بيشتر سينما در افغانستان عزيز.