افغانستان در جستجوی صلح، بهای خونینی می پردازد
این هفته، کابل شاهد یک حمله مرگبار تروریستی در منطقه شش درک بود که دست کم جان 26 تن به شمول 9 خبرنگار را گرفت. در ولایت کندهار نیز همان روز، یک کاروان نیروهای ناتو مورد حمله یک مهاجم انتحاری قرار گرفت و دست کم یازده شاگرد مکتب جان خود را از دست دادند. شماری از نیروهای ناتو نیز در این رویداد زخمی شدند.
سربازان آمریکایی با وجود اینکه شمارشان در افغانستان کاهش یافته، اما همچنان در درگیری های مختلف کشته می شوند. از آغاز سال میلادی جاری تاکنون دو سرباز آمریکایی کشته شده است.
با تمامی این توصیفات، دولت افغانستان همچنان در تلاش برای شروع گفتگوهای صلح با گروه طالبان است. سوالی عادی پس از یک هفته خشونت مانند هفته گذشته می تواند این باشد که: آیا باید از جستجوی صلح ناامید شد؟
جنگ با واقعیت اینکه دیگر تنها میان دولت افغانستان و گروه طالبان نیست، پیچیده تر نیز شده است. شاخه ای از گروه تروریستی داعش مسئولیت یک حمله انتحاری مرگبار روز دوشنبه در کابل را بر عهده گرفت. گروه تروریستی داعش به محض این که حضورش را در افغانستان نشان داد، مقامات نظامی آمریکا، شمار جنگجویان اعلام شده این گروه را رد کرده و همواره مدعی شدند که حملات هوایی پیاپی علیه این گروه، آنها را شکست داده است. یک سال پس از آن همه ادعا، گروه داعش نه تنها همچنان در افغانستان زنده است، بلکه حتی با هدف قرار دادن قلب دولت افغانستان یعنی کابل، توانایی خود را به رخ می کشد.
از سویی طالبان هم طی این مدت بیکار نبوده اند. تقریبا یک هفته پیش این گروه اعلام کرد که حملات بهاری اش را تحت نام عملیات الخندق آغاز کرده است؛ آن هم دو ماه پس از آنکه محمد اشرف غنی رئیس جمهوری کشور پیشنهاد صلح بدون قید و شرط در جریان دومین نشست روند کابل به آنها داد. طالبان هم که در آن موقع بلافاصله جواب منفی به این پیشنهاد رئیس جمهور ندادند، جای امیدواری برای صلح بود، اما در ماه ها و هفته های اخیر، آنها حملات شان را در سراسر کشور افزایش داده و قربانیان زیادی از غیرنظامیان گرفته اند.
جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا روز دوشنبه در پنتاگون گفت که گروه داعش و طالبان هر دو یک هدف را دنبال می کنند، و آن بی ثبات ساختن دولت منتخب افغانستان است.
او همچنین گفت که انتظار ندارد پیشنهاد آقای غنی به گروه های مسلح در پیشبرد صلح افغانستان کمکی کند.
ماتیس گفت: «ماه اگست گذشته گفتیم که ناتو در خط می ایستد. ما می دانستیم که درگیری های سختی پیش رو خواهد بود. قتل عام خبرنگاران و دیگر غیرنظامیان بی گناه، گواه کافی برای چیزی که ما بخاطر آن و علیه آن ایستاده ایم می باشد. ما پیش بینی می کردیم و نهایت تلاش هایمان را نیز می کنیم و همچنین تا حدودی در خنثی سازی این گونه حملات که غیرنظامیان را هدف قرار می دهند موفق هم بوده ایم؛ اما بعضی اوقات، برخی از آنها موفق می شوند.»
اگر این موضوع آن چنان متواضعانه برای افغان ها که هر روزه کشته می دهند، دیده می شود، پس می توان گفت که شمار خشونت های مرتبط با گروه طالبان به معنای مرگ پروسه صلح نمی باشد.
خانم «لورل میلر» که تا سال گذشته سرپرست دفتر فرستاده ویژه آمریکا برای افغانستان و پاکستان بود می گوید: «افزایش خشونت ها امری غیر عادی نیست. معمولا یک طرف مذاکره خشونت هایش را افزایش می دهد تا امتیازات بیشتری در میز مذاکرات داشته باشد.»
او گفت: «نمی خواهم این طور فیصله کنم که افزایش خشونت ها به معنای مرگ پروسه صلح است. اما این گونه خشونت ها فضای اعتماد را برای طرفین تنگ می کند. امکان این وجود دارد که حملات مرگبار، فضای جستجوی برای صلح را برای محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان تنگ تر کند.»
همزمان با تمامی این گفته ها، طرف سوم معادله، یعنی آمریکا که تهاجم نظامی اش در سال 2001 رژیم طالبان را سقوط داد هم اکنون به یک بن بست نظامی رسیده است. دولت افغانستان شاید هم اکنون آن چنان قوی نباشد که روی پای خودش بایستد، نیروهای امنیتی اش هم شاید در حال کاهش باشد و از طرفی با سربازگیری مجدد نیز مشکل داشته باشد، اما حضور نظامی آمریکا حتی با حضور 15 هزار نفری ممکن است کمک کند. از طرفی دیگر، طالبان که به گفته بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان (سیگار) احتمالا برخی تجهیزات نظامی آمریکا به دست آنها نیز می رسد، هم اکنون کنترل 14.5 فیصد از اراضی افغانستان را در اختیار دارد. (اداره سیگار می گوید که دولت افغانستان کنترل 56 فیصد از اراضی کشور را بر عهده دارد و باقی اراضی تحت نزاع می باشد.) به گفته ی این اداره، تعداد مناطقی که هم اکنون گروه طالبان در اختیار دارد، بیشتر از هر زمانی است که اداره سیگار آن را ثبت کرده است.
خانم میلر هفته گذشته به همراه «استفان واتس» در مقاله ای در مجله نشنال انترنست نوشت که «بن بست نظامی یک پیش شرط ضروری برای گره گشایی درگیری ها از طریق مذاکرات است، و جنگ هم اکنون نزدیک به یک دهه است که در بن بست قرار دارد.»
او می گوید: «سخت است که در این شرایط به دنبال یک ابتکار دیپلماتیک که به موفقیت برسد، بود، اما بهر حال باید این راه را طی کرد.»
سخت است که بتوان حدس زد دولت آمریکا دقیقا در حال انجام چه کاری در افغانستان است. دونالد ترامپ پیش از پیروزی اش در انتخابات ریاست جمهوری، بارها تکرار کرد که آمریکا باید هر چه زودتر از افغانستان خارج شود. اما پس از کسب کرسی ریاست جمهوری، یکی از اولین سخنرانی های اش درباره سیاست خارجی این کشور، پرده برداری از استراتژی این کشور در قبال افغانستان و جنوب آسیا بود، که در آن از افزایش نیروهای نظامی در افغانستان، فشار بیشتر بر پاکستان و طالبان سخن گفته بود. و بعد واشنگتن پست در گزارشی می نویسد که دونالد ترامپ به «راند پاول» سناتور جمهوریخواه آمریکا از کنتاکی گفته است که سربازان آمریکایی به زودی افغانستان را ترک می کنند؛ اما هیچ تاریخی گفته نشده است.
جیمز ماتیس رئیس پنتاگون در پاسخ به پرسشی در این خصوص اما گفت که برنامه های آمریکا در افغانستان تغییر نکرده است. «ما آنجا هستیم تا کاری انجام دهیم. ما آنجا نیستیم که تا ابد بمانیم. اما کارمان اولویت دارد. در واقع، هم اکنون که صحبت می کنیم شماری از کشورها به دنبال افزایش قوای شان در افغانستان هستند.»
برعلاوه، ترامپ هم اکنون دو عضو جدید در تیم امنیت ملی اش دارد: «جان بولتون» که مشاوریت امنیت ملی را از مک مستر گرفت، و مایک پمپئو که وزارت خارجه را از ریکس تیلرسون بدست آورد. هیچ یک از این دو مرد تاکنون به صورت علنی در خصوص دیدگاه هایشان درباره سیاست آمریکا در افغانستان چیزی نگفته اند.
خانم میلر می گوید: «این تیم تازه تشکیل شده و منطقی است که دیدگاه های تازه ای درباره سیاست دولت آمریکا برای افغانستان به منظور رسیدن به پروسه صلح وجود داشته باشد.»
با این حال، گرچه هر از گاهی پس از حملات مرگبار و خشونت های زیاد، در گفته های ماتیس شنیده می شود که می گوید که «بخاطر این ایستاده ایم و بخاطر آن ایستاده ایم»؛ و آمریکایی ها هم با جان شان بهای آن را می پردازند. و باز هم در نهایت و مانند همیشه، این افغان ها هستند که همواره بهای گزافی با یا بدون آمریکا می پردازند.
کریشنادوف کالامور