افغانستان، مهره قمار ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا
تصمیم او برای بازگرداندن ناگهانی و بدون برنامه نیروهای امریکایی از افغانستان، اگرچه اقدامی تبلیغاتی و معطوف به جلب آرای رأیدهندگان امریکایی در انتخابات ماه نوامبر ایالات متحده است، اما پیامدهای بسیار مدهش و مخوفی برای امریکا خواهد داشت.
امریکا به عنوان ابرقدرت جهان، دارای وجهه و وزنه حیثیتی کلانی برای متحدان استراتژیک خود در سراسر جهان است، اما در دوره سکونت آقای ترامپ در کاخ سفید، این وجهه به دلیل اقدامات یکجانبه و عهدشکنانه دونالد ترامپ و تکتازی او در خروج از سازمانها و معاهدات بینالمللی، عمیقاً آسیب دید و از اعتبار جهانی آن به شدت کاسته شد.
خروج از «پیمان تجاری اقیانوس آرام» (TPP تیپیپی)، خروج از پیمان اقلیمی پاریس (Accord de Paris)، خروج از خروج از سازمان یونسکو (UNESCO)، خروج از توافق نیویارک و نادیده گرفتن شرایط مهاجرین، خروج از برجام، خروج از شورای حقوق بشر، قطع بودجه آژانس امدادرسانی و کاریابی آوارگان فلسطین (UNRWA)، خروج از پیمان نفتا، خروج از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF)، خروج از پیمان آسمان باز، تحریم دیوان بین المللی کیفری (ICC) و خروج از سازمان جهانی بهداشت (WHO) نام او را به عنوان رییس جمهور «تعهدگریز»، «پیمانشکن»، «قانونشکن» و «ناقض حقوق بینالملل» امریکا در تاریخ ماندگار کرده است.
تصمیم او برای بازگرداندن ناگهانی و انتخاباتی نیروهای امریکایی از افغانستان نیز در ادامه همین رویه و رویکرد مبتنی بر بدعهدی و ابزارینگری او نسبت به امور و مسائل بسیار مهم و حیاتی قابل تفسیر و تحلیل است.
آقای ترامپ و تیم همراه او در بازیهای سیاسی صلح و جنگ و انتخابات، بدعهدیهای خود نسبت به افغانستان را از دو سال پیش و دقیقاً از زمانی آغاز کردند که با گروه طالبان وارد مذاکره مستقیم و مشروعیتبخش در دوحه شدند. این اقدام، هم متضمن نفی و نادیده گرفتن نظام مشروع و برآمده از اراده مردم در انتخاباتهای دموکراتیک بود و هم منافی امضا و انعقاد دو پیمان مهم و محوری استراتژیک و امنیتی با کابل، اما از آنجا که آقای ترامپ در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ به مردم امریکا وعده بازگرداندن نیروهای امریکایی از افغانستان و پایان بخشیدن به طولانیترین جنگ این کشور در بیرون از مرزهای خود را داده بود و از سوی دیگر در زندگی شخصی و سیاسی وی چیزی مهمتر از برنده شدن در انتخابات به هر قیمتی وجود ندارد، اکنون عزم را جزم کرده است که سریال شلیک بیمحابای بیقانونیهای خود را با زیر پای گذاشتن تمام توافقات و تعهدات استراتژیک سَلَف خویش با افغانستان، نیروهای امریکایی را به خانههای خود برگرداند؛ بیآنکه حاضر به احتساب عقلانی هزینهها و پیامدهای سیاسی ـ امنیتی این اقدامات خود برای امریکا و افغانستان باشد.
طبق برنامه قرار بود شمار نیروهای امریکایی تا ماه نوامبر به چهار تا پنج هزار کاهش یابد، همچنین قرار بود که بر اساس توافق امریکا و طالبان، نیروهای خارجی در ازای ضمانتهای ضد تروریستی طالبان تا ماه می ۲۰۲۱ افغانستان را ترک خواهند کرد. اما آنچه این برنامه را مختل میکند، فوق برنامه آقای ترامپ برای پیروزی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری است.
این در حالی است که نفس توافق امریکا با طالبان نیز مغایر پیمان امنیتی منعقدشده میان کابل ـ واشنگتن است و بر پایه آن پیمان، امریکاییها دستکم تا سال ۲۰۲۴ باید در افغانستان حضور داشته باشند.
بدیهی است که افغانستان تا ابد وابسته به امریکا نمیماند و روزی باید روی پای خود بایستد، اما تصمیم ترامپ برای خروج ناگهانی و پیش از موعد نیروهای امریکایی از کشور، آنهم در شرایطی که افغانستان از جهات گوناگون در تنگنای فشارهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی گسترده است، نشانگان فروپاشی اخلاق انسانی و دیپلماتیک در کاخ سفید است و برایند آن بیاعتمادی همپیمانان جهانی امریکا به این ابرقدرت و درنتیجه انزوای ایالات متحده در سطح جهانی از رهگذر بیباوری جهانی نسبت به ناپایداری این ابرقدرت در عهد و پیمانهای راهبردی بینالمللی است.
این بیباوری اکنون آنچنان گسترده و عمیق است که حتی اگر توییت ترامپ مبنی بر خروج نیروهای امریکایی تا کریسمس از افغانستان عملیاتی هم نشود، کمکی به بازسازی دیوار فروپاشیده بیاعتمادی به امریکا نخواهد کرد.
از سوی دیگر، آقای ترامپ در حالی تصمیم دارد نیروهای امریکایی را قبل از کریسمس از افغانستان خارج کند که پیشتر و مطابق با برنامه مورد توافق ایالات متحده و طالبان، مبنی بر خروج تدریجی نظامیان امریکایی تا ماه می ۲۰۲۱، کشورهایی مانند چین، روسیه و هند نسبت به آن واکنش منفی و معترضانه نشان داده و هشدار داده بودند که خروج غیر مسئولانه از افغانستان، خطرناک است و امنیت منطقه و جهان را با چالشهای جدی و جدیدی مواجه خواهد کرد.
آقای ترامپ با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، به اغفال رأیدهندگان امریکایی در انتخابات پیش روی میاندیشد، اما از عواقب کار خود یا کاملاً غافل است و یا خود را به غفلت آگاهانه زده است. او نمیخواهد بداند که بازگشت نظامیان امریکایی از افغانستان، هرگز به معنای پیروزی آنان در نبرد با طالبان و تروریزم نیست؛ زیرا از یک سو پس از ۱۹ سال حضور نظامی ایالات متحده در کشور به بهانه موجه مبارزه با تروریزم، جغرافیای جنگ، فراگیر و همگانی شده و طالبان برای ورود فاتحانه به شهرها لحظهشماری میکنند و از سوی دیگر برخلاف توافقنامه دوحه، ارتباط این گروه با سایر جریانهای تروریستی و از جمله القاعده، همچنان به قوت خود باقی است و این تضمین طالبان مبنی بر تهدید نکردن منافع و امنیت امریکا را از اعتبار ساقط میکند. به علاوه اینکه چنین اقدامی متضمن دهنکجی به خون هزاران کشته امریکایی در جنگ افغانستان و صرف نزدیک به یک تریلیون دالر در جنگی است که اکنون ترامپ کمر بسته است آن را در قمار انتخاباتی خود ببازد!
افزون بر همه این موارد و با چشمپوشی از توهم پیروزیی که در طالبان ایجاد میشود، روند صلحی که امریکا مدعی آن است نیز از ناحیه تصمیم خروج پیش از موعد نیروهای امریکایی از افغانستان، شدیداً آسیب میبیند که خود نمایانگر بیباوری ترامپ و کارگزارانش از جمله زلمی خلیلزاد به صلح و آرامش در افغانستان است.
به نظر میرسد برای جلوگیری از عملیاتیشدن این تصمیم جنونآمیز، راهی جز ایجاد موج بازدارندگی توسط نخبگان سیاسی امریکا وجود ندارد. در غیر آن هم روند صلح شکست خواهد خورد و هم قدرتهای منطقهای و مخصوصاً رقبای سیاسی امریکا در سطح منطقه، برای پر کردن خلأ حضور امریکاییها به یارگیریهای گسترده از میان نیروها و جریانهای سیاسی ـ نظامی کشور مبادرت خواهند ورزید که برایندش فروپاشی کامل افغانستان و هدر رفتن همه هزینههای هنگفت جهانی برای بازسازی ساختار سیاسی ـ امنیتی کشور خواهد بود.
خبرگزاری دید